مراسم تاسوعا و عاشورای ۹۴ خانه توانگری
میزبان شما هستیم در سخنرانى امسال دکتر شیرى
عنوان : ما و امام حسین (ع) ، تعریفى دوباره
زمان : جمعه و شنبه ساعت ١۵ الى ١٧
مکان: ضلع جنوبى پارک آب و آتش ، آمفى تئاتر سازمان بنادر ایران
خانه توانگری و مباحث مهارت های ارتباطی و ازدواج و شخصیت شناسی
میزبان شما هستیم در سخنرانى امسال دکتر شیرى
عنوان : ما و امام حسین (ع) ، تعریفى دوباره
زمان : جمعه و شنبه ساعت ١۵ الى ١٧
مکان: ضلع جنوبى پارک آب و آتش ، آمفى تئاتر سازمان بنادر ایران
به احترام حسین ، امامی که باید از نو شناخت (۱)
من در هیات های حسن اباد بزرگ شده ام و مسجد فخر الدوله و تکایای خیابون سپه تهرون و بعدش ارک و هیات لباس فروشهای مخبرالدوله و نصفه شبهای جمعه شاه عبدالعظیم و شیخ حسین و جناب فاطمی نیا و…
در دو جلسه به شاخصهای مطروحه در روانشناسی اجتماعی درباره مبحث محبوبیت و جذابیت پرداختیم- برای مطالعات بیشتر کتاب روانشناسی اجتماعی بارون- ویراست یازده سال ۲۰۰۶ ترجمه دکتر یوسف کریمی معرفی میگردد( نشر روان)
به نظر میرسد خشونت و ریا از جدی ترین نگرانیهای مسوولین کشورمان باشد
اتفاقاتی نظیر حیوان کشی در ایران ( قتل پلنگهای ایرانی در مازندران تیر ۹۴ ، شکنجه ماده کفتار در رامهرمرز -اردیبهشت ۹۴) یا اسید پاشی به دخترانمان در اصفهان نشان دهنده اوضاع وخیمی در توزیع خشونت در کشور است.
وقتی دزد به منزل شما میزند ، نیروی
جلسه ششم مقدماتی بر روانشناسی اجتماعی به موضوع محبوبیت پرداخت. جلسه بعدی یکشنبه ۲۵ مرداد ساعت ۱۴خواهد بود و ادامه همین بحث است و ورود برای عموم آزاد است ( […]
ساختمان خالی از سکنهای را در کنار یک خیابان پر رفت و آمد، در حالی که شیشه ی یکی از پنجرههایش شکسته است تصور کنید. مشاهدههای علمی نشان میدهد که اگر پنجره شکسته ظرف مدت کوتاهی، تعمیر نشود، عابران این پیام را از ساختمان میگیرند که کسی نگران ساختمان نیست و نظارتی وجود ندارد.
بازی قدرت بدرد همه نمیخورد ولی اگر خواستید ، بعضی از قوانینش را نوشته ام
این بچه گربه در بازار فرش نزدیک مسجد کبود استانبول Blue mosque توسط یک مغازه دار تغذیه و مراقبت میشد و رهگذرانن با او کیف میکردند ، مادرش در یک تصادف از بین رفته بود و صاحب مغازه با شیشه شیر و سرنگ به او شیر میداد . در ترکیه احترام خاصی به حیوانات اهلی مثل سگ و گربه میشود،
مرد شایسته ، در زندگیش به اندازه کافی جنگیده ، زنان زره پوش را میبیند ، درک میکند ، میستاید ولی بعید است آنها را بیش از “همکار” خود انتخاب کند. ” همسری” متعلق به زنیست که بلد است زره را به موقع از تن در آورد و اجازه دهد مرد ، مسوولیتهای جدی و فرسایشی سکانداری خانواده را به عهده بگیرد ؛
تو محل ، ما یه قهرمان داشتیم از ما سنی بزرگتر بود به اسم سعید ، شاید ۱۳ سالش بود. اسلوب سعید این بود که اگر زورش تو دعوا میرسید ، میزد و اگر نمیرسید ، شلوغش میکرد با بد و بیراه گفتن و نهایتا کسانی بودند که وسط را بگیرند که دعوای زد و خوردی سر نگیره اما ظاهر قهرمانی سعید هم حفظ بشه. حمیدنامی هم تو محلمون بود که وقتی با یکی قلدرتر از خودش دعواش میشد یا با چند نفردر می افتاد ،پا پس نمیکشید و دعوا را ادامه میداد ، حسابی هم کتک میخورد و همیشه هم زخم و زیلی بود ولی جلوی بچه های محل پز میداد که کم نیاوردم ! حقیقتش در مجموع سعید مدل آبرو مندانه تری بود و بعدا هم رفت دانشگاه و کارخانه داری موقر شد. حمید الان تو حسن اباد تو یه ابزار فروشی یه شغل بخور و نمیر زیر دست مغازه دار، داره ولی احتمالا خوشحاله در جنگهای زندگی کم نیاورده (!) و اینطوری شکستهای زندگیش را سهل الهضم تر میکنه