مردان کسب و کار ایران زمین
در هفته یک روز به کارگران چلوکباب داده میشد . در این روز دستور داده بود که کل محله اطراف کارخانه را چلوکباب بدهند مبادا اهالی و بچه هاشون با استشمام بوی کباب ، حسرتی بخورند!
خانه توانگری و مباحث مهارت های ارتباطی و ازدواج و شخصیت شناسی
در هفته یک روز به کارگران چلوکباب داده میشد . در این روز دستور داده بود که کل محله اطراف کارخانه را چلوکباب بدهند مبادا اهالی و بچه هاشون با استشمام بوی کباب ، حسرتی بخورند!
الان که میخواهیم برویم سراغ یک متخصص پوست ، از بقیه چارتا سوال میپرسیم که کار طرف چطور بوده ف مطبش که میرویم به پوست و موی خودش هم نگاه میکنیم که خیالان راحت تر شود و با درمانگر ارتباط بهتری بزنیم . مردمان در طول تاریخ با دیدن انبیا و اخلاقشان تصمیم به پذیرفتن حرفهای ایشان میگرفتند.
افرادی که دارای نوسان هستند گاهی نیاز به کمک تخصصیتری دارند
بذارید بی حاشیه بگم من هیچوقت از چهره ی خودم راضی نیستم. نقصی توی صورتم دارم که هنوز نتونستم باهاش کنار بیام تا یه زمانی این احساس با یکسری موفقیت های تحصیلی و هنری جبران میشد. یا حداقل حواسم پرت میشد.
در رابطه با کسانی که قبلا تجربه ازدواج داشته اند چه نکاتی رو باید لحاظ کرد.
وقتی میخواهیم ازدواج کنیم ، باید تکلیف یک رابطه خیلی مهم را در زندگی خود تعیین کنیم : رابطه با خانواده خود و خانواده همسر.شما سختیهایی کشیده اید که هضمش برای غیر شما سخت خواهد بود، با شرحش برای همسرتان فقط توقعتان بالاتر میرود که او درکی عمیق تر داشته باشد پس در این مورد خویشتن داری کنید
دختری ۲۹ ساله هستم اهل تهران. همکلاس سابق دانشگاهیم اهل شرق کشور است و ضمن پیشنهاد رسمی ازدواج با خواسته خانواده من مبنی بر انتقال به تهران موافقت کرد پس از فراهم کردن مقدمات، امسال به همراه خانواده برای خواستگاری اومدن. متاسفانه
وقتی جدی شدن رابطه عاطفی رخ میدهد ، مقاومتهای شدید آغاز میشود، واقعا باید ادامه داد یا متوقف شد؟
گاهی اوقات کسیکه نامزد میکند با نوعی کشش درونی روبرو میشود که شیطنتهای نکرده را انجام دهد ، جنس این نوع رفتارهای ناشی از درماندگی از نوع عقده مادر است. در عقده مادر MOTHER COMPLEX وقتی مسوولیتی به دوشمان می افتد به انواع شیوه ای ظاهرا منطقی و عقلانی سعی در طفره رفتن از مواجهه با اژدها داریم.
…میگفت در کشوری که برای ازدواج پسرها ” تصمیم گیرنده” هستند ، چه امیدی برای من دختر میمونه؟ لختی اندیشیدم ؛ عرض کردم بهش : وقتی سهم خودت را در […]