بسم الله النور

image_pdfimage_print

آدمهایی هستند که ار نظر فلسفی یه طور فکر میکنند ، از نظر دینی یه طور دیگه ، دو تا کتاب روانشناسی و جامعه شناسی هم خونده اند و جورای دیگه هم فکر میکنند ، حالا اینهمه اطوار فکری به اطوار عملی هم کشیده میشه…یه شتر گاو پلنگی هستند که نگو ! ساحت فلسفی -عرفانی- روانشناسی دارند که بیا و ببین…نگاهشون کن ! دائم در تعارضند…انسان موجودی است که بلده تعارض را قایم کنه ولی زندگی خاصیتش اینه که زیرو رو میکنه آدم را…

آدم باید یک دست بشه یه جایی…این همه تکثر فکری آدم را متلاشی میکنه…نمیشه مثل توماس فریدمن پول دربیاری و مثل ابوذر خرج کنی و مثل بریتنی اسپیرز شوهر کنی و مثل رابعه عدویه خدا بپرستی…یه جا باید یه کاسه بشی….قران تعبیرش عجیبه از آدمی که هزار پاره است : رجل فیه شرکاء متشاکسون ۲

  • طرف آشنامونه ، دو دهه فاطمیه سیاه پوشه ولی دریغ از کمترین شعور در درک و معاشرت با خواهر و مادرش…باباش هم همینطوره دلشون خوشه پدر و پسر زهرایی هستند در حالیکه اگر کسی ادب حضور در عزاداری صدیقه طاهره پیدا کنه اولین چیزی که تو وجودش حل میشه حرمت داشتن زنانگی در زندگی است. سیه پوش صدیقه طاهره نمیتونه تو سر زن و دختر و خواهرش بزنه…جلوی جمع به خاطر یه تار مو ، تمام حرمت اون دختر نوجوون را به زیر نمیکشه….بلده مثل نبی اکرم که با روی خوش  ،دلبری کنه از قلوب مومنین…

فَبِمَا رَحْمَهٍ مِّنَ اللّهِ لِنتَ لَهُمْ وَلَوْ کُنتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لاَنفَضُّواْ مِنْ حَوْلِکَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَکَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَوَکِّلِینَ

{ ای پیامبر } پس به [برکتِ‏] رحمت الهى، با آنان نرمخو [و پُر مِهر] شدى، و اگر تندخو و سختدل بودى قطعاً از پیرامون تو پراکنده مى‏شدند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه، و در کار [ها] با آنان مشورت کن، و چون تصمیم گرفتى بر خدا توکل کن، زیرا خداوند توکل کنندگان را دوست مى‏دارد.

وجود نازنین فاطمه زهرا کجا و بدفهمی های اهل غلو کجا ؟   طرف بلده برای تنهایی اون زن گریه کنه ولی توان درک تنهایی عظیم “دختر خودش” را نداره ، همه خونه باید به سلیقه ایشون زندگی کنند ،  به همسایه اش که میرسه میشه شمر و موقع کاسبی میشه راکفلر و  در شفقت بر خلق لئیم است و در “مدیریتش” میتونه هزار “پشت هم اندازی “را بازی کنه ….لهم قلوب لا یفقهون بها

و  میاندیشم در این سالگرد  شهادت ، چه عظمتیست در اکرام صدیقه طاهره به مردان و زنان مومنی که  به نور ایشان ، منور شده اند ( دعای نور منسوب به فاطمه زهرا س) ۳ 

خاطرم هست که سالی نه چندان دور در ایام فاطمیه به همت دانشجویی اهل دل به اسم باهر  در روستای ایرا از توابع لاریجان، نزد جناب علامه حسن زاده آملی شرفیاب شده بودیم( ایشان دانشمندی هستند که معتقدند حضرت زهرا حقیقت شب قدر هستند) ؛ موقع خداحافظی ، بزرگواری میکردند و تا دم در مشایعت میکردند. جراتی کردم و درباره محتوای پرسوز و گداز بعضی روضه های مجالس حضرت صدیقه طاهره ازشون پرسیدم که اقا چنین مسائلی چقدر صحت داره ؟ برافروخته شدند و با ناراحتی فرمودند ” آقا ما هرچه میکشیم از منبرهای بی سواد است …” 

بنده  ناچیز ، بعد ۳۲ سال  هیات رفتن به این نتیجه رسیده ام  که سخنران و مداح با سواد و  غیر اهل غلو یافتن کار ساده ای نیست ؛ حداقلش اینه آدم خودش بشینه ۴ تا کتاب محققانه بخونه که عقلش تعطیل نشه ( در آخر این مقاله ملاحظه بفرمایید )

=====================================================================

۲ – ضرب الله مثلاً رجلاً فیه شرکاء متشاکسون و رجلاً سلماً لرجل، هل یستویان مثلاً الحمد الله، بل اکثرهم لا یعلمون» (زمر / ۲۹) من (خدا) مثالی برایتان می‌زنم، یک مقایسه‌ای بکنید بین نوکری که چند ارباب که خود آنها با هم دعوا دارند و نوکری که ارباب واحد دارد؛ نوکری که چند ارباب و فرمان‌ده دارد، خود این ارباب‌ها با هم دعوا دارند، اگر خود این ارباب‌ها با هم دعوا نداشتند، خوب همه می‌گفتند، بنشین، می‌نشست، می‌گفتند برو، می‌رفت، اما خود ارباب‌ها با هم دعوا دارند، یکی می‌گوید بنشین! یکی می‌گوید حرف بزن!)

۳- سیّد ابن طاووس در کتاب«مهج الدعوات»از سلمان روایتى نقل کرده که:در آخر روایت مطلبى آمده به این مضمون: حضرت فاطمه علیها السلام کلامى به من آموخت که از حضرت رسول صلى اللّه علیه و آله فراگرفته بود،ایشان آن را در صبح و شام مى‏خواند به من فرمود: اگر مى‏خواهى هرگز در دنیا دچار تب نشوى بر آن مداومت کن.و آن کلام این است:

بِسْمِ اللّهِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورِ النُّورِ بِسْمِ اللّهِ نُورٌ عَلى نُورٍ بِسْمِ اللّهِ الَّذى هُوَ مُدَبِّرُ الاُْمُورِ بِسْمِ اللّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَْالنُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى خَلَقَ النُّورَ مِنَ النُّورِ وَاَنْزَلَ النُّورَ عَلىَ الطُّورِ فى کِتابٍ مَسْطُورٍ فى رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلى نَبِی مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَبِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَعَلَى السَّرّاَّءِ وَالضَّرّاَّءِ مَشْکُورٌ وَصَلَّى اللّهُ عَلى سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.
به نام خداى نور،به نام خداى نور نور،به نام خداى نور بر نور،به نام خدایى که تدبیرگر امور است،به نام خدایى که نور را از نور آفرید،و سپاس خدایى را که نور را از نور آفرید،و نور را در کوه طور فرو فرستاد در کتابى بر نوشته،در ورقه‏اى گشوده،با اندازه‏اى درخور،بر پیامبرى‏ آراسته،سپاس خداى را که به عزّت یاد شود،و به عظمت مشهور است،و بر شادى و بدحالى سپاسگزارى شود، درود خدا بر آقاى ما محمّد و خاندان پاکش.

– کتب پیشنهادی برای مطالعه تاریخ اسلام :

در درجه اول دکتر محمد ابراهیم آیتی را معرفی میکنم که به حق از معجزات حوزه و دانشگاه در زمینه تاریخ اسلام بوده اند . زندگی نامه ایشان را اینجا بخوانید و لذت ببرید .

شهید مطهری در صفحه ۲۲۲ کتاب ده گفتار در تمجید از مقام علمی و زحمات ایشان چنین یاد می کند: « آقای آیتی یک مورّخی است نسبت به تاریخ صدر اسلام، من به جرأت می توانم بگویم در همه تهران و شاید در همه کشور کسی نداریم که به تاریخ صد ساله اول اسلام مثل آقای آیتی احاطه داشته باشد. کسی مثل او نیست که به جزئیات این قسمت از تاریخ احاطه و اطلاع داشته باشد. این مرد بر تمام متون تاریخی این قسمت مسلط است و جزئیاتش را می داند. اگر مثلا از جنگ بدر بپرسید، یک یک آدمهایش را می شناسد. حتی گاهی می گوید پدرش کیست، مادرش کیست، خویش و تبارش کیستند. حرفی که این مرد بگوید سند است… ایشان آخرین اثری که تألیف کرده اند و دانشگاه چاپ کرده است کتابی است در تاریخ اندلس. کتاب بسیار خوبی است و درباره حادثه اسلامی بزرگی است که ما مسلمانان و بالاخص ایرانیها در موضوع این حادثه خیلی تقصیر کرده ایم. این تاریخ را بگیرید و بخوانید.»

متاسفانه ایشان ، در اثر سانحه رانندگی در ۵۱ سالگی ( ۵۰ سال قبل )  از دنیا رفت ولی آثار ایشان در دسترس میباشد .

فرازهایی از اندیشه استاد آیتی

دین داری و دین شناسی
دین داری غیر از دین شناسی است. برخی از مردم به خدا و رسول دین و آئین عقیده دارند و در انجام مراسم مذهبی کوشش به سزا می کنند، اما دین شناس نیستند و کوششهای آنان غالبا جاهلانه و عامیانه است. همین مردم که گاهی به قصد قبت با خدا می جنگند و برای خاطر دین به دین و دینداران حمله می کنند… اینطور نیست که هر مسلمانی بفهمد مسلمانی چیست، بسا می شود شخص در عین آنکه مسلمان و متدیّن باشد فکری یا افکاری ضد دین داشته باشد و به نام توحید و خداشناسی، شرک ورزد و به نام اخلاص ریاکاری کند… مردم دیندار باید بیش از هر چیز به فکر دین شناسی باشند تا هم آبروی دین را نبرند و هم آنچه به نام دین انجام می دهند مورد رضای خدا و رسول باشد… یکی از افکار خطرناک ضد دین آن است که انسان تصور کند هر کاری که قیافه مذهبی پیدا کرد خوب است و ثواب دارد، اگر چه روح دین از آن بیزار و بی خبر باشد…

تاریخ پیامبر اسلام ( خلاصه این کتاب را اینجا میتوانید ملاحظه بفرمایید استاد در این کتاب از ۱۵۶مرجع علمی استفاده کرده است. دکتر گرجی دانشگاه تهران زحمت تبدیل دست نوشته های استاد به این کتاب نفیس را به عهده داشته اند 

این کتاب تحقیقی است مستند، گسترده و دقیق بر اساس متون کهن در پیرامون  حضرت رسول اکرم (ص)که مؤلف در تنظیم آن زحمات فراوانی را متحمل شده اند. این کتاب با تعلیقات و اضافاتی از دکتر ابوالقاسم گرجی از طرف دانشگاه تهران چاپ شده و چندین بار تجدید چاپ گردیده است ( اینجا را بخوانید ) خود کتاب را بنیاد پژوهشهای اسلامی،سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت)  منتشر کرده است

بررسی تاریخ عاشورا

خمیر مایه این کتاب را مجموعه هفده سخنرانی دکتر آیتی در رادیو ایران در سال های ۱۳۴۳ – ۱۳۴۲تشکیل می دهد. این اثر به همت استاد علی اکبر غفاری تنظیم و چاپ شده و تاکنون در حدود ۱۰نوبت تجدید چاپ شده است

کتب آقای رسول جعفریان نیز در این زمینه متعدد و بسیار خواندنی هستند.

کتابی نیز من چند سال پیش خواندم که بسیار جالب بود از یک روحانی به نام صالحی نجف آبادی به اسم غلو که واقعا توش زحمت کشیده شده بود .در فصل اوّل به جریان غلوّ در میان مذاهب اهل سنّت پرداخته و در فصل دوم، غالیان مذهب شیعه را بر شمرده و در هر یک به ذکر نمونه‏ هایى از غلوّ در گفتار و نوشتارِ سه دسته از غالیان پرداخته است و آنان را مثلّث شوم نامیده است که دسته اوّل: دشمنان ائمّه اند، و دسته دوم: عشرت طلبان کامجو و هرزه ‏اند، دسته سوم: بعضى از دوستان افراطى دلباخته ائمّه ‏اند. ( انتشارات کویر )

===========================================

مطالب مشابه

 

53 دیدگاه در “بسم الله النور

  1. سلام استاد عزیزم ،من شماره ی همراه، استاد اسفندیار رو داشتم ،اما بعد از این که تلفن همراهم رو گم کردم و چون شماره ی ایشون رو در جایی دیگر یادداشت نکردم ،متاسفانه امکان دسترسی به ایشون رو ندارم .

    [پاسخ]

  2. سلام استاد بزرگوارم ،می خواستم جسارت کنم و ی پیشنهادی رو خدمتتون مطرح کنم ،و اون اینه که از استاد محمود اسفندیار که فکر می کنم در حال حاضر رئیس دانشگاه آزاد واحد تهران جنوب باشن ،و دارای مدرک دکترای ادیان و عرفان.از محضر ایشون هم به مانند استادان دیگر بهره ببرید ،و فاز فکری ایشون با شما استاد عزیزم هماهنگ و سازگاره و در کنار هم برای همه ما به مانند تولدی دیگر .با تشکر از شما عزیز بزرگوارم .
    ==================
    با کمال میل….فقط راه تماسی دارید که بتونیم باهاشون تماس بگیریم؟

    [پاسخ]

  3. با توجه به اینکه شخصیت هر انسان ( با نگاه به نظریه های مختلف ) بین 4 تا 6 سال بین 80 تا 95 درصد شکل می گیرد ، حالا سوال :
    اگر آدم یه بابای خیلی خفن داشته باشه ( مثلا در حد یک آدم معصوم دینی ) درصد اینکه آدم نا خلف بشه چقدره ؟
    بابا راحت بگم ، قصه اون بابا که نوح و پسر را مطرح کرد ، امشب رفته رو مخم و خوابم نمی بره !
    اگر بابای آدم نوح باشه ، با اون شخصیت خفن ، مگه میشه آدم نا خلف بشه !
    آخه اون حضرت صد در صد ته پدری بوده ،
    یعنی اگه آدم یک پدر توپ داشته باشه ، آخه مگه میشه بازم ناخلف بشه ،
    آقا من اینجای قضیه را نمی فهمم ، به کی باید پناه ببرم ؟
    اصلا فرض می کنیم ، مادر طرف خوب نبوده ، بازم سهم پدر خیلی زیاده !
    اگر ژن را هم در نظر بگیریم ، بازم آموزش نقش زیادی در تبلور اون آدم خواهد داشت ،
    میگه : پسر نوح با بدان بنشست ، آخه یه بابای به اون خفنی مگه می ذاره آدم با بدان بشینه ؟
    اگر درست آموزش داده باشه پسر را ( با توجه به مرد مرد ) دیگه پسر پروجکتی با آدم بدا نداره که بخواد از اونا هویت بگیره ؟
    مگر به دلیل نبود حضور پدر که اون زمان هم دلیلی بر این داستان نبوده ، تازه ما عمر حضرت نوح را هم داریم ،
    من نمی فهمم، چطور ممکنه
    ===============
    اراده آدم از هر عامل دیگری موثرتره ( وراثت+ محیطEVENTS + پیش نویس SCRIPT)

    [پاسخ]

    شاهین پاسخ در تاريخ فروردین ۳۰ام, ۱۳۹۲ ۳:۲۸ ب.ظ:

    پس با اراده هر کاری میشه کرد ؟
    هم میشه خودت را نابود کنی ، هم دوباره خلق کنی ،
    یعنی هم به عرش برسونی ، هم فرش ؟!
    پس با جمله اول ( بدون در نظر گرفتن عبارات داخل پارنتز از سوی شما )
    می شه اینجوری نتیجه گرفت ، که روانشناسی انگیزشی زیادم بیراه نمی گه و به قول رابینز به هر چی اراده کنی می تونی برسی ، همه کار ! ( منفی و مثبت ) حتی بدون در نظر گرفتن ، سایه ، کامپلکس ها ، پیش نویش ، وراثت و…
    یه ادراکم از حرف شما اینه که ، اگه آدم اراده کنه پس می تونه همه اون عوامل جبری مثل ( پیش نویش ، حوادث ، و وراثت را تغییر بده )
    اما یه جای قضیه هم برام گنگ ، اگر اراده ( اختیار ) از هر عاملی موثرتر باشه ، پس تعاملش با عوامل جبری مثل ( توارث ، حوادث و پیش نویش چیه ؟ )
    دغدغم را امیدوارم با توجه به گذشتم درک کنید ،

    [پاسخ]

  4. مطلب رو به انضمام کامنت های خوندم، به نظرم اگر کسی جویای حقیقت باشه، کسی که واقعا بخواد دین دار باشه و غرض ورزی نکنه می تونه یک منبری خوب، یک مجتهد خوب، یک متخصص دین خوب پیدا کنه و نظر کارشناسی در مورد گزاره های دینی پیدا کنه، ولی اکثر افراد ضرورتی نمی بینن که در مورد دین این کار رو بکنن علی رغم این که در مورد مسایل پزشکی یا روانشناختی پیش متخصص میرند ولی در مورد دین همچین الزامی رو نمی بینن.
    مثلا اگر فردی کمی وقت بگذاره و جواب سوال هاش رو از جوادی آملی ها یا حسن زاده ها و …. بگیره و دو دو تا چهار تا کنه خیلی خیلی تصویر بهتری از دین بدست میاره تا این که افراد غیر متخصص دور و برش رو نماینده دین و یا حتی خود خود دین و مذهب قلمداد کنه.
    هستند کسانی که در این دوره و زمونه نگرشی سیستمی به دین دارند، چقدر خوبه که دیدگاه چنین افرادی هم در کنار دیدگاه منبری های عوام به قول شما بررسی بشه. کافیه کلید واژه نگرش سیستمی به دین رو در نت سرچ کرد یا از اهل فن دین هم پرسید.
    ===============================
    صحیح میفرمایید ، اهتمامی جدیتر میطلبد سوالات دینی…خیلی بیشتر از سوالات روانشناسی

    [پاسخ]

  5. با سلام واحترام
    جناب دکتر من متوجه این عبارت در گفته یونگ نشدم که میگه – افراد اگر توان آن را بیابند که شخصیت های جامع تری {جمیع وجوه متضاد تمامیت شخصیت} را پرورش دهند، روان نژندیشان به تدریج از میان می رود. – منظور از جمیع وجوه متضاد تمامیت شخصیت چیه؟ ممنون میشم راهنمایی بفرمایید.
    منبع:
    غالبا دیده ام ، مردم هنگامی گرفتار روان نژندی می شوند که در برابر زندگی، خود را به پاسخ های ناکافی و غلط راضی می کنند. آنها در طلب موقعیت اجتماعی ، ازدواج، اعتبار ، موفقیت های ظاهری یا پول برمی آیند و حتی وقتی مطلوب خود را می یابند، باز هم غمگین و روان نژند با قی می مانند. چنین مردمی معمولا در افقی بسیار محدود محبوسند. زندگی آنها – محتوا- و – معنای- کافی ندارد. اگر توان آن را بیابند که شخصیت های جامع تری {جمیع وجوه متضاد تمامیت شخصیت} را پرورش دهند، روان نژندیشان به تدریج از میان می رود. به همین دلیل از نظر من، عقیده به – رشد- همواره مهمترین مساله بوده است.
    کارل گوستاو یونگ – کتاب “خاطرات ، رویا ، باز اندیشی”
    ==================
    بیتای عزیز
    توضیحش یه مثنوی نوشته میخواد. بالاخره گرایشهای متفاوت شخصیتی یک مرد میتونه او را هزار پاره کنه، تنها یک اگوی قوی میتونه این تضادها را به وحدت تبدیل کنه و ارمغانش شادی خواهد بود

    [پاسخ]

  6. سلام استاد عزیز
    چند روز پیش یه خاطره خوندم از دکتر ازغدی پور که مربوط به عملیات بدر و دفاع مقدس هست .راستش یه جورایی فکر کردم این خاطره و خصوصا قسمت آخرش مساله این روزهای همه ماست حتی کسانی که یه جورایی توی یه رابطه پا در هوا گیر کردند و نمیدونند باید چه کار کنند. اگر صلاح دونستید منتشرش کنید شاید همونطور که دل منو قرص کرد به کار باقی دوستان هم بیاد.
    بسمه تعالی
    خاطره ای از استاد ازغدی پور در جریان عملیات بدر
    اخوی یه پاتو بردار …
    اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک
    در گرماگرم عملیات بدر با نیروهای بسیجی سوار بر بلمی پارو زنان از محور خودی به سمت منطقه عملیاتی پیش می رفتیم بچه های غواص با بلم حرکت کردند و نزدیک 30 ساعت این بچه ها در بلم بودند و پارو می زدند صدها بلم در هر ستونی حرکت می کردند که از هورالهویزه بگذرند و به منطقه ی جاده خندق آن طرف جزایر مجنون نزدیک سواحل دجله در عمق 40 کیلومتری خاک عراق برسند . مسیر هور از همه وقت های تاریخ طولانی تر می نمود سطح هور با تبخیر آب شرجی شده بود به حدی که نغس کشیدن برای بجه ها مشکل بود اما همه ابن عوامل تاثیری بر اراده بچه ها نداشت و دیدن چهره های مصمم آن ها من رو که نزدیک بود از پا بیفتم به ادامه ی راه امیدوارتر می کرد فکر این که لحظه بعد چه اتفاقی رخ خواهد داد و خط مقدم الان چه وضعیتی دارد و این که آیا این عملیات آخرین عملیاتیه که من خواهم دید تو ذهنم جولان می داد اما تمام رشته افکارم هر بار با انفجار یک خمپاره سرگردان که در اطراف بلم منفجر می شد به هم می ریخت و قبل از این که من بتونم به انسجام ذهنی برسم خمپاره ی بعدی در طرف دیگه فرو می افتاد و ما بعد از توقف کوتاهی دوباره پارو زنان به پیشروی ادامه می دادیم . در همین اثنا شب قبل از عملیات ستون بلم بچه های خودی کمین خورد و دو سه تا از یجه ها شهید شدند و افتادند توی آب و چون تجهیزات همراهشان بود و سنگین بودند رفتند ته آب در همین حوال ناگهان بعضی از اینهایی که قایق موتوری داشتند قایق موتوری هایشان را روشن کردند و ما هم در بلم بودیم طبیعتا با بلم نمی شد سریع جایی رفت بلم قدرت تحرک و مانور نداشت من یک لحظه در ذهنم آمد که تکلیف چیست دیدن قایق ها که چند ساعت پیش با ما هم مسیر بودند و حالا داشتند بر میگشتند بذر تردید رو توی وجودم کاشته بود ولوله ای در جانم بود چه خبر شده ؟ عملیات لو شده ؟ مشکلی پیش اومده ؟ چرا به ما اطلاعی ندادن …
    اگر عملیات لو رفته و باید در رفت با بلم نمی شود در رفت ما باید خودمان را یک جوری به یکی از این قایق های موتوری برسانیم اگر قرار است مقاومت کنیم بعضی از اینها چرا روشن کردند و سر و ته کردند و دارند برمی گردند میخواستم موضوع رو بین بچه هایی که با هم تو بلم نشسته بودیم مطرح کنم که دیدن قیافه های مصمم و چشم های با مهابت آن ها این اجازه رو به من نداد اما هم چنان آشوب جانم شعله ور تر می شد
    ناگهان یکی از قایق های موتوری که در حال عقب نشینی بود خاموش شد و آرام به لبه بلم ما برخورد کرد و متوقف شد فرصت بسیار خوبی بود بهترین راه این بود که خودمو تو قایق بندازم و از مهلکه جون سالم به در ببرم این اولین گزاره ای بود که در ذهنم پیچید از اون جایی که از بچگی خیلی آدم عمل گرایی بودم بدون فکر سریع جستی زدم و یه پامو توی قایق موتوری گذاشتم اما انگار یه ندایی از ضمیر ناخوداگاه منو به خودم آورد که به عقب نگاه کن و هم رزماتو ببین در حالی که یه پای من توی قایق موتوری بود و یه پا همچنان روی بلم جا مونده بود نگاهی با تردید به عقب انداختم راننده قایق موتوری با ضرب هندل قایق خودشو کشید و روشنش کرد قیافه بچه ها که با نگاهی عمیق به من خیره شده بودن صحنه وصف ناپذیری بود و من سعی داشتم از لابلای معارفی که می دونستم معنایی برای این نگاه ها پیدا کنم هر لحظه استیصالم بیش تر می شد عرق کرده بودم و توی ذهنم می گفتم لابد تو دلشون راجع به این حرکت من فکر میکنن که من خیلی جون عزیزم یا شایدم نه فکر میکنن ترسوام و جیگر مواجه با دشمنو ندارم یا این که فرصت طلبم و یا …
    چند ثانیه بیشتر نگذشت و من با تردید به همون حالت یه پا داخل قایق و یه پا روی بلم خشکم زده بود چند ثانیه ای که انگار از همه طول عمرم طولانی تر بود نه حتی به نظرم از عمر همه کهکشان هم طولانی تر بود من ایستاده و خیره به بچه ها و اونها نشسته و پارو دردست به من نگاه می کردند سکوت سنگینی بود خدا خدا می کردم هر چه زودتر یه نخود سرگردان سکوت رو بشکنه اما خبری نبود عرق کرده بودم عرق شرم تا ناگهان یکی از همسنگر های روی بلم سکوت رو شکست و جمله ای گفت که یکی از مهم ترین جمله های زندگی منه :
    اخوی تکلیفتو روشن کن یکی از پاهاتو وردار …
    یک پاتو تو قایق گذاشتی و یک پات رو هم تو بلم نمیدونی میخوای در بری یا بایستی مقاومت کنی این طوری نمیشه ادامه داد .
    و این جمله سال هاست که در گوش من طنین داره !
    ========================
    ما اکثر العبر و اقل المعتبر

    [پاسخ]

  7. سلام
    خدا رحمت کند دکتر شریعتی عزیز را. در کتاب هبوط اشاره می کند به خستگی زیاد یا شوخی فرشتگان هنگام ساختن انسان : که مثلا قلب یه آدم کلاش و هفت خط را در وجود یک فرد با ظاهر مومن میگذارند. چقدر نوشته هاتون طعم شیرین کلام ایشان را یادآوری می کند. صبح شنبه ساعت 3 صبح !!!!!!!!!!!!!!! هیات عزاداری آمد زمین بغل ساختمان ما و با میکروفن و دسته عزاداری تشییع جنازه نمادین حضرت فاطمه را اجرا کردند. تنها فکری که در اون موقع تو تراس با سر درد و چشمهای گرد شده به ذهنم رسید: سوء استفاده ازین مراسمها برای نیات دیگر است. خدا عاقبتمان را بخیر کند.

    [پاسخ]

    طاهره.د پاسخ در تاريخ فروردین ۲۷ام, ۱۳۹۲ ۱۱:۳۶ ق.ظ:

    ای بابا مثل اینکه این برنامه فراگیر بوده شیراز هم چند جا این کار رو انجام دادن. بقض گلوی آدم رو می گیره از این بدسلیقگی ها . فراتر از بد سلیقگی هست انگار برنامه ریزی شده باشه…

    [پاسخ]

  8. سلام آقای دکتر عزیز، از این همه خدمتی که شما به بچه ها می کنید و بازخورد مثبتی که دریافت می کنید لذت می برم، حتما برای شما لذت بخش تره! واقعا آرزومه که منم مفید باشم!
    خیلی ممنون که هستید و میشه از تجربیات، صحبت ها و علمتون بهره برد!! باید بگم من کسیو اطرفم دارم که دعای ندبه هر جمعش ترک نمی شه، نماز اول وقتش فراموش نمیشه، اما آزار و اذیتش بی نهایته، حاضره زندگی یه جوون یا حتی خوشی اطرفیاشو بگیره چون فقط و فقط به خودش فکر می کنه، دوست داره که رو همه تسلط داشته باشه!!! امیدوارم خدا عدالتشو فراموش نکنه

    [پاسخ]

  9. آقای دکتر همه اش یک جا نیست . جمله ها رو از لابه لای قران من خوانده ام. اینها:
    وَالطُّورِ (١)وَکِتَابٍ مَسْطُورٍ (٢)فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ (سوره طور).
    الَّذِینَ یُنفِقُونَ فِی السَّرَّاء وَالضَّرَّاء …ایه 134 سوره انعام.
    به صورت یک جا و یکپارچه نیست. ولی جملات از ایات قران هستند.

    [پاسخ]

  10. درد دارد مردانی که ادعای مذهب دارند و مجالس عزاداری هایشان ترک نمی شود، به همسرشان بگویند که باید برایت حکم” الرجال قوامون علی النسا ” را اجرا کنم تا ببینی قران راجع به زن چه میگوید!!
    اینها درد است،درد ادعای دینداری و بهره وری از دین به نفع خود.چرا کسی از مفهوم زیبا و عمیق این آیه نمیگوید،چرا مسئولیتی که به زیبایی در این آیه برای مردنسبت به زن تعریف میشود دیده نمیشود؟! جز اینست که بنفع نیست…
    مگر نه اینست که حضرت زهرا (س)کوثرست برای حضرت رسول(ص)،مگر نه اینست که حضرت زهرا حقیقت شب قدر است،اینست ارزش زنی که بهانه ی خلقت است،نه ابزاری برای قدرت خواهی مردان…
    چرا زمانه، زمانه ی زورگویی ست با ادعای دینداری …؟!..چطور میشود که این آدمها به خود جرات میدهند خود را پیرو حضرت علی (ع)بدانند…خود را دیندار بدانند… تا کی باید دورویی آدمها را دید و تحمل کرد…
    *البته منظور صحبتم فقط به بعضی از آدمهاست که این خصوصیات را دارند!

    [پاسخ]

  11. سلام دکتر زندگی
    ظاهر مذهب اگر با مذهب ظاهر نشست

    باید از ایمان و کفر خویش برداریم دست

    الان همانطور که مدرک داشتن بدون سواد شده سر قفلی بعضی از روشنفکرها ی ما -عزاداری بدون معرفت و بدون عمل هم شده سر قفلی دینداری بعضیها….به یارو گفتند مدرکت چیه ؟ گفت : من حاجیم !!!کافی نیست .
    البته یک نکته مهم اینجا هست که خیلی از ما ها اون را تجربه کردیم : اگر از سر صدق دنبال یک روضه با صفا باشیم …و حر کت کنیم ….یقینا بهش میرسیم ….والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا ……شاید این روضه با صفا تو کوچه بالایی تو ی یک خونه کاه گلی با یک جمعیت ده نفری یا توی یک خونه بالاشهری با یک جمعیت 100 نفری …فرقی نداره ….فقط باید خواست ….و رفت و زمانی را با وجود خودمان در میان جمعیت تنها باشیم …ببینیم چقدر دغدغه شدن و رسیده شدن داریم ….چقدر دغدغه کال نبودن و کال نمردن داریم …اونوقته که تو دل روضه …بدنبال نور خدا می گردیم ……اصولا روضه یعنی بهشت ….و بهشت لبریز از فرشتگان است ….و به تعبیر حدیث کساء هر جا که ذکر اهل بیت ع باشد فرشتگان در ان محل جمع می شوند و غمها را می برند و دلها نورانی میشه …ایکاش ما مداحی را شغل نمی دانستیم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!مشکل اینجاست که به قول جنابعالی :بعضیها رحمه للعالمین را تبدیل به ملک خصوصی خود میکنند….یا علی

    [پاسخ]

  12. می ترسم از برگشتن پیش خدا. یه زمانی همه روزه های ماه رمضونمو می گرفتم . سحر بیدار می شدم و توی روشنایی شمع سحری می خوردم بی سر و صدا تا یه وقت همسر بیدار نشه. نمی دونم زندگی یا همین مسلمونای دوآتشه که خیلی بهم صدمه زدن یا نمی دونم چی این بلا رو سرم اورده که حالا می ترسم برم و بخونم و دوباره همون جور مسلمون بشم. من هم بالاخره زن بودن رو خوندم و نمی دونم که برای تقویت معنویت چی کار کنم. یه مقاومتی دارم که حتی وقتی بهم میگن اینجای خونه ت اسمائ ا… بذار یا هر چی که بهش اعتقاد داری من حتی نمی دونم به چی اعتقاد دارم. فقط می دونم خدا رو دوست دارم. همیشه کمکم کرده و امیدوارم این بار هم مثل همیشه یه جوری کمکم کنه.
    =================
    نبی اکرم قبل از ارائه براهین با سیره خود دلگرمی ایجاد کرده اند، فرصتی داشتید به مطالعه زندگی ایشان بپردازید…کتاب خوب و دلنشینی مثل ” محمد پیامبری که از نو باید شناخت” میتونه شروع خوبی باشه اشرف گرامی

    [پاسخ]

    يه دوست پاسخ در تاريخ فروردین ۲۶ام, ۱۳۹۲ ۱۰:۵۴ ق.ظ:

    سلام اشرف عزیز.
    هر اسم متبرکه ای که حس خوبی بهت بده رو انتخاب کن.
    اگه حتی این باشه که اسم جلاله الله رو باعشق صدا کنی…
    نبی مکرم فرمودند: اسم اعظم خدا در شش آیه آخر سوره حشر است
    “ادعونی تضرعا و خفیه..پروردگار خود را در نهان و با تضرع بخوانید”
    من اسامی 5 تن رو انتخاب کردم چون یک بار خواب خوبی هم دیدم که این اسامی رو توش دیده بودم .چون در حدیث کساءهم آمده که این اسامی موجب جلب خیر و برکت هستند.

    [پاسخ]

  13. ما دیروز رفتیم شاه عبدالعظیم. راننده ای که میخواست ما رو از حرم ببره تا مترو، توی ماشین نوار نوحه حضرت فاطمه گذاشته بود. اما وسط راه دوستش زنگ زد بهش. راننده بهش گفت: “آبکی رو من میارم، تو مکانش رو جور کن”…”نگران نباش اصل اصل”…. به قول همسرم چی به چی میاد و جی به چی نمیاد؟

    [پاسخ]

  14. آقای دکتر
    من دوست ندارم برم جلسه ی مداحی نوحه روضه و…نمی تونم صحبتای خیلی از این افراد و تحمل کنم چون چیز مهمی یاد نمی گیرم .واقعا برام غیر قابل قبول هست.
    اکثر وقتایی که توی مجلس ختم و … مجبورم پای صحبت بعضی ها بشینم خیلی حالم بد می شه ترجیح می دم 2 صفحه ترجمه قران رو بخونم تا یک زیارت نامه ای که معلوم نیست از کجا اومده ترجیح می دم کتابی بخونم که پیامبرمون رو بشناسم تا اینکه پای صحبت کسی بنشینم که به من خرافات و حرفهای بی اساس و بدون سند تحمیل می کنه
    اخه چطور افراد تحصیل کرده میتونن پای منبر اینگونه افراد بشینند .گاهی فکر می کنم شاید هم من مشکل دارم
    ===============
    راهش شاید پیدا کردن منبر یک آدم با سواد است که قطعا بگردید هست . مطالعه مصحف شریف نیز بسیار نیک است مونای گرامی

    [پاسخ]

    زهرا پاسخ در تاريخ فروردین ۲۶ام, ۱۳۹۲ ۱۱:۵۶ ق.ظ:

    سلام مونا جان
    من پیشنهاد میکنم چند سری از سی دی های دکتر رفیعی رو گوش بدی مطمئنم پشیمون نمیشی چون ایشون فقط با دلیل و سند و مدرک صحبت میکنند و خیلی هم شیوا و روان
    به نظرم اگر واقعا دنبال یه خطیب خوب می گردی سخنرانی های ایشون رو از دست نده

    [پاسخ]

  15. در کنار پاسخی که دکتر برای شهره نوشتند جسارتا”عرض می کنم
    ایه حجاب 13 سال پس از هجرت نبی اکرم نازل شد …
    ==================
    احتمالا منظورتون بعثت بوده…حالا بحث را خیلی تخصصی نکنید که مجبر بشیم دوستان روحانی مثل آقای مخبر و برمایی را زحمت بدیم

    [پاسخ]

  16. سلام اقای دگتر شیری یک کتاب به اسم محمد پیغمبری که از نو باید شناخت فکر میکنم من این کتاب را از ده سالگی توی خونه پدر و مادرم دیدم و از اون زمان این اسم یادم است و میخواستم از حضورتون سوال کنم که این کتاب را …….اطلاعاتی راجع بهش دارید ؟! دلم میخواست میتونستم بخونمش و یادمه جلدش سبز رنگ بود و چی شد با خوندن این مطلب خواندنی شما یاد این کتاب افتادم و این پرسش از شما؟بعد از گذشت این همه سال چه باهوشم که اسم این کتاب به ذهنم مونده ………!
    ================
    خیلی کتاب شیرینیه مریم خانم، من توفیق داشتم در مدینه در حرم نبی اکرم آنرا خواند م و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم البته گورگیو و مترجم فقیدش ذبیح الله منصوری ذوق ادبی نیز به خرج داده اند که کتاب را خواندنی تر میکند، بعدا میشه برای تثبیت نات تاریخی به کتب دیگری نیز راجعه کرد که خدمتتان معرفی شده است

    [پاسخ]

  17. سلامی دوباره ..
    اگر خواهش کنیم باز هم مطالب اعتفادی بنویسید این کارو میکنید؟ برای ما که در شرف ازدواج هستیم اینکه بدونیم چطور باید این مسائل رو اول برای خودمون حل کنیم تا بتونیم راجع بهش حرف بزنیم ..
    ولی وقتی خودمون سردرگمیم ؟؟
    نصایح شما رو با گوش جان می شنویم ..بسیار به دل می شینه..
    دچار ضعف ایمان شده ام

    [پاسخ]

  18. سلام اقای دکتر اینکه میگین اجازه بدهید سبک دینداری خودش را انتخاب کنه کم کم واقعا انتخابی وجود نداره (حداقل توی خانواده های الان)بیشتر مواقع باید از خانواده تبعییت کرد حتی اگه مخالفشون باشی باید ی جورایی عقایدتو سرکوب کنی و وانمود کنی پذیرفتی تا توی محیط اروم تری زندگی کنی

    [پاسخ]

  19. دکتر اگه منم یکی از اون پدرا رو داشته باشم ” طرف بلده برای تنهایی اون زن گریه کنه ولی توان درک تنهایی عظیم “دختر خودش” را نداره “چطوری سر کنم باهاش بهتره؟
    بارها به خاطر پدر و مادرم گریستم …

    [پاسخ]

  20. سلام.من تازه با سایتون آشنا شدم.
    از اینکه استادی داشته باشم مثل شما هر چند به صورت مجازی خوشحالم، چون علاوه بر خبره بودن در کارتون و آگاهی تون اینطور معتقد هم هستید.
    یه رنگ و بوی دیگه داره حرفاتون.
    ممنون

    [پاسخ]

  21. عرض سلام و وقت به خیر دارم استاد.
    یادمه چندسال پیش من و مامانم و خواهرم رفتیم به یک مجلسی که به مناسبت نیمه شعبان بود. اما خانمی که مداحی می کرد اولش از حرام بودن رقص و پایکوبی گفت(!) بعدش هم دیوانه مون کرد از بس مفاتیح خووند. آخرسر هم یه سینه زنی به نیت فاطمه زهرا(س) و حضرت عباس راه انداخت، اونم تو شب نیمه شعبان! البته معرکه ایشون با اعتراض بسیارجدی مادرم به پایان رسید.
    یه بار هم تو یه مجلس دیگه یه خانومی بعد از اینکه فقط با آب و تاب از کتک خوردن حضرت زهرا ( و نه از کرامات و یا همراهی ایشون با رسول الله و حضرت علی برای اسلام) گفت و اشک زنها رو درآورد گفت این دستمالهایی رو که با اشکهاتون تبرک(!) کردین بذارید لای قرآن! و بانوان محترم خیلی بیشتر گریه کردند تا بیشتر ارادت شون رو اثبات کنن.

    چقدر رسول الله تنهاست، چقدر حضرت زهرا ناشناخته اس، چقدر امامان ما مظلومند…

    [پاسخ]

  22. این دعای حضرت فاطمه در قران هست . یعنی اکثر دعاهایی که هستند می شود در قران هم دید. مثل همین کتاب خودیاری که خلاصه فصل های مهم را نویسنده جمع اوری کرده و یکجا نوشته است.
    ==================
    در قرآن چنین دعایی ندیده ام

    [پاسخ]

  23. با سلام
    دکتر عزیز یک سوال ذهن من را مشغول کرده است.چطور است که شما همیشه با ادم های مذهبی که یک جای کارشان ایراد دارد برخورد دارید ومن این را در متن های مناسبتی شما می بینم ؟؟
    نمونه های بهتری هم برای ارائه وجود دارد

    [پاسخ]

  24. بسیار زیباست
    واقعا کار سختیه.
    وقتی این پست رو میخوندم هی فکر میکردم که کجاهای زندگیم اشتباه کردم.
    خیلی زیباست . میخوام این کتاب رو بخونم و به بقیه هم توصیه کنم

    [پاسخ]

  25. با سلام.کاش زنان و مادران مملکت ما به جای اینکه مرتب پای منبرها و مجالس زنانه و ادعای مومن بودن را داشتن کمی هم به زندگی مادرانه حضرت زهرا و تربیت فرزندانش نگاه میکردند.

    [پاسخ]

  26. در ددین تعادل ووجود داره دنیا برای زندگی رشد و تعالیی و پی بردن ب قدرت خداااااا آفریده شده و در دین ما بریدن از دنیا دیندارری نیست بلکه در تماممم لحظات زندگی دنیایی خدا را در نظر داشتن و استفاده از نعمات الهی و راضی و شاکر بودن است با یاد خدااااا انسان کمتر دچار گناه میشه وو زندگی ددنیاییش آن طور که خداا دو ست داره شکل میگیره و انسان هم از نعماتی که بهش داده شده استفاده میکنه و هم خدا رااضیهه

    [پاسخ]

    اشناا پاسخ در تاريخ فروردین ۲۵ام, ۱۳۹۲ ۲:۵۷ ب.ظ:

    استاد من نظر شخصیماا در مورد دین و دنیا نوشتم نمی دونم از نظر دینی هم همینه یا نه فکر میکنم باید مطالعه کنم ممنون ب خاطرر کتابااایی ک معرفی کردید

    [پاسخ]

  27. سلام دکتر
    سوالی داشتم در مورد اینکه “آدم باید یک دست بشه یه جایی…این همه تکثر فکری آدم را متلاشی میکنه” من درست متوجه منظورتون نشدم . لطف می کنید بیشتر توضیح بدهید و اگر مطلبی به من کمک کنه بهم معرفی کنید . ممنون

    [پاسخ]

  28. بسم الله الرحمن الرحیم..
    خدایا کمک کن که عقده ام را عقیده نپندارم و عقیده ام را به دست سلیقه ام نسپارم..
    احترام محبت افرین است و محبت باعث شناخت و شناخت باعث بصیرت…به سیاه پوش بودنم در فاطمیه افتخار میکنم ..این شعاع محبت فاطمه است…

    [پاسخ]

  29. دکتر عزیز. سلام و خسته نباشید. همیشه منتظر نوشته های اعتقادی شما بوده ام و آن را دنبال کرده ام و از دیدگاه شما و نکاتی که پررنگ تر بیان میکنید استفاده کرده ام. صبح امروز که از شبکاری برمیگشتم فکرم دنبال مساله فاطمیه بود. اینکه تاریخ و اسطوره کجاها مشترک و کجاها جدا هستند. به یاد آوردم سالیانی نه چندان دور که به نظرم اعتقادات ایرانیان ژرف تر و ارادتشان به اهل بیت واقعی تر بود به این ایام ایام “وفات” گفته میشد نه “شهادت” و خبری از این همه بنر و پوستر با طرح درب آتش گرفته و میخ خونین نبود. فکر کردم تاریخ چیست و اسطوره کدام است؟ به یاد حرف دبیر تاریخمان افتادم که در نقل قولی از استادشان میگفتند: “تاریخ دادگاه مردگان است”. و به قول خودشان: “تاریخ پدر کور فرزند بینایی چون جامعه شناسی است”. جاهایی از آنچه این روزها میشنویم و میبینیم به نظرم منطقی نیامد. نه از بعد اجتماعی و نه از منظر آنچه از سیره معصومین (ع) شنیده ایم. بر آن شدم تاریخ تحلیلی وقایع صدر اسلام را دقیق تر مطالعه کنم و فکرم به آثار مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی رسید که به گمانم با عنوان فاطمه (ع) نیز کتابی داشته یاشند. از راهنمایی و معرفی کتاب های خوب و مفیدی که نوشتید سپاسگزارم.

    [پاسخ]

  30. پارسال اعتکاف… سحر روز آخر… یه سخنرانی برامون ÷خش کردن به همین مضمون حرفایی که گفتین. نمیشه اهی هیئت باشی و به خلق کج خلق باشی… نمیشه چادر باشی و لوندی کنی… اون سخنران میگفت جوون بیا به امام زمانت قول بده که از این به بعد یه کاسه میکنی اینهمه تعارض و… یادم نیست چی بین منو امام زمانم گذشت ولی قول های زیادی دادم .با حرفاتون نشستم مرور کردم ببینم چقد سر قول هام بودم.
    اینکه همچین پیام هایی مواجه میشیم به یاد خودمون بیفتیم مهمه!
    نه اینکه با خودمون بگیم جانم دکتر شیری. چی گفتی فلانی بادی اینا رو بخونه. هرکی به اندازه خودش ددرگیره با این تعارض ها.
    ممنونم از این یادآوری.
    ولی دگتر گرامی درسته که پیدا کردن مجلس و واعظ و مداح درست سخته ولی به نظرم بهتره نبلیغ نکنیم که این جور دوره هم نشستن ها و اقامه شعاعر دینی کم رنگ بشه. شما که کلامتون نافذه به نظرم شیرین تر اینه که بگین مطالعه ی کتب خوب آسیب کمتری داره ولی بچه ها از خدا بخواین و جهد کنین که نشستن به سر سفره یه عالم مومن نصیب تون بشه.
    سایه تون مستدام

    [پاسخ]

  31. سلام. همیشه پست های مناسبتی شما رو خیلی دوست دارم. ذهنم باز میشه. در محل ما مسجدی هست که رو حانی معروفی داره و جمعیت زیادی می یان. یک سال دعای عرفه اونجا بودم و دیدم اون آقا از اول تا آخر دعا به جای اینکه عشق به خدا رو از روی این مناجات به من یادآور بشه، تمام مدت صحبت از امام حسین و مظلومیت ایشون کرد. در بخشی از این دعا حضرت در مورد همه جوارح و اینکه خدا به زیبایی و کمال آفریده میگن و این آقا اصل دعا رو رها کرده بود و مثلا به دندان که می رسید صحبت از شکسته شدن دندان حضرت در روز عاشورا میکرد و به هر طریقی می خواست اشک مردم رو در بیاره و مجلس رو گرم کنه.
    با خوندن این پست یادم افتاد دور و بر ما که خود من هم یکیشون هستم پر است از آدم های اهل افراط و تفریط. حالا به هر سمتی. جامعه پر است از ریا و دروغ و تظاهر و نون به نرخ روز خوردن و … من مدت هاست سعی می کنم آدم صادقی باشم، و خودم باشم، و بعد سعی می کنم این خود رو خوب کنم که از بودن خودم خجالت نکشم… احساس میکنم صداقت منو از خیلی چیزهای دیگه حفظ میکنه.

    [پاسخ]

  32. درسته که کسی که پای روضه صدیقه فاطمه میشینه نباید بدخلق باشه، اما به این معنی هم نیست که اجازه بده محارمش بدحجاب باشن. دکتر منصفانه نگاه کنیم هر کدوم درجه ای تکثر فکری داریم!
    دین که فقط حسن خلق نیست.
    ====================================
    وظیفه والدین تبیین راه است و تذکر دلسوزانه و دعوت لین نه اینکه جلوی جمع دخترش را ارشاد کنه.
    درست هدایت کردن یک وظیفه است نه یک لطف

    [پاسخ]

    آریا پاسخ در تاريخ فروردین ۲۵ام, ۱۳۹۲ ۱:۵۷ ب.ظ:

    با سلام
    همچین مشکلی هم ما در خانواده مون داریم ( اجبار به داشتن حجاب دختر از جانب پدر )
    که فکر می کنم بعدا مشکل براش پیش بیاد برای انتخاب همسر برای خواهرم
    چون ملاک اصلیش این میشه که من می خوام بی حجاب باشم وقتی که ازدواج کردم
    یک حالتی مثل عقده ممکنه براش پیش بیاد
    البته جالبه بدونید مامان منم بی حجاب هستند ولی به احترام پدرم روسری سرشون می کنند
    و این وضع بدتر می شه وقتی که مهمونی باشه و مجلس هم مجلس شادی باشه( موزیک و رقص )
    ناراحتی تو چهره خواهرم می بینم. اونم دوست داره روسری شو برداره و برقصه
    ممنون می شم راهنماییم کنید
    من به عنوان برادر چه کمکی از دستم بر می آد ؟
    ======================
    خیلی خوبه بدترش نکنید و اجازه بدهید سبک دینداری خودش را انتخاب کنه کم کم

    [پاسخ]

    شهره پاسخ در تاريخ فروردین ۲۵ام, ۱۳۹۲ ۲:۴۱ ب.ظ:

    دکتر پاسختون به جواب من خیلی مرتبط نبود متاسفانه!
    عرض کردم بخش اول صحبتتون رو قبول دارم، اما متاسفانه شما اغلب فقط از این وجه به قضایا نگاه مکنید وگرنه شرعا یک پدر یا همسر میتونه اگر دختر یا همسرش با حجاب مناسب نیست از ورودش به جامعه جلوگیری کنه حتی با خشونت.
    روی صحبتم بیشتر با شما بود که یک وجه از دین رو که باب میلتون هست قبول میکنید اما اون بخشی که دوست ندارید رو رد مکنید. حکایت یومن ببعض و یکفر ببعض!
    بدون حاشیه بگم دکتر جان فکر میکنم خود شما مصداق بارز تکثر فکری هستید! موفق باشید.
    ======================
    نبی اکرم از 4 دخترشون ، به جز صدیقه طاهره ، 3 تاشون قطعا کافر بودند ( رقیه و زینب )حداقل تا سالها که بعدا ایمان آوردند (برای یادآوری باید بگم فدیه آزادی داماد پیغمبر در بدر گردنبندی بود که دخترشان از مکه فرستادندکه هدیه حضرت خدیجه بود ) اون شرعی که نام بردید پیغمبر هم توش جا نمیشه! این نگاه شما هزاران دختر و پسر این دیار را از نبی اکرم متنفر کرده است زیرا رحمه للعالمین را تبدیل به ملک خصوصی خود میکنید

    [پاسخ]

    سوره پاسخ در تاريخ فروردین ۲۶ام, ۱۳۹۲ ۷:۳۹ ب.ظ:

    ممنون دکتر از پاسختون
    خانم شهره چادر رو انتخاب کردم به خاطر اینکه احساس راحت بودن باهاش دارم
    ولی خوب یادم میاد چقدر از این نگاه اجبار بدم میومد در حجاب که چطوری آدما به جرم مانتویی بودن و مقداری مو بیرون بودن جواب سلام بهم نمیدادن و چقدر بدم میاد از این اشخاص که حالا من رو بالا بالاها میبرند(فقط ظاهرم رو دیدن)
    میبینم چطور اطرافیانم به این خاطر که این اشخاص از ظاهر اکنون من لذت می‌برند غصه میخورند حرص میخورند و از من ناراحتند و عصبانی که تو شاد کن دل چنین افرادی هستی

    [پاسخ]

  33. یعنی این تمام خواسته و حرف و تمنا و التماس من از پدرمه
    از مردای اطرافم که یاد بگیرن چطور با من و امثال من حرف بزنن و رفتار کنن
    اینقدر که من یه دختر19ساله فکر خودکشی و فرار از خونه و پیدا کردن دوست پسر برا ساعتی همدرد و همراه داشتن نباشم…
    پدر من که فک نکنم هیچ وقت تو اینترنت جز سایت اقتصادی و مذهبی جای دیگه بره اما تورو خدا پدرایی که اینجا میان فکر دختراشون باشن،فکر تنهایی دختراشون…

    [پاسخ]

  34. سلام دکترشیرری زندگیتون پراز خیر و برکت
    احساسی که چنین ایامی دارم (ایام شهادت یا ولادت) طوریه که خجالت زدم میکنه برای عرض تسلیت یا تبریک نه بخاطر خدایی نکرده خصومت بااهل مطهرش فقط بخاطر…کم کاریهای خودم در پیرو بودنم .. پاراگراف اول متن شمارو خوب میتونم درک کنم و بپذیرم چیزیکه تو وجودم میبینم این روزها عجیب در درونم بااون مواجه میشم و در موردش فکرمیکنم..
    در این ایام فقط دوست دارم بیام سایت شماو مطلبتونو دررابطه با واقعه مربوطه بخونم تا که ی جور روشنیو تو دلم احساس کنم و باوجودش گرم بشم یابغض کنم ..متشکرم از شما بخاطر معرفی کتابهای خوب و اشخاص بزرگ و اهل دل.

    [پاسخ]

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.