میخواهد میهمانی برود ، اطلاع دهد یا اجازه بگیرد؟

 

سردبیر محترم مجله موفقیت سوالی را مکتوب از بنده و سایر نویسندگان مجله پرسیدند که موجب جستاری کوتاه شد و آنرا برایتان نوشتم تا شاید مقبول افتد

———————————–

تفاوت نسل‌ها در خانواده‌ها در ابعاد مختلفی مطرح می‌شود، یکی از ابعاد آن جویا‌‌شدن استقلال‌طلبی و داشتن اتاقی از آن خود است و یا رفتن به سفرهای دوستانه و خارج از جمع خانواده و تقاضای خلوت و سکوتی برای خود و حتی ساعت بازگشت به منزل… این تفاوت از نسلی به نسل دیگر و از خانواده‌ای به خانواده دیگر متفاوت است. به عنوان مثال شکاف یا تفاوتی که میان افکار من و پدرم است با تفاوت افکاری که میان پدرم و پدرش وجود داشت  به اشکال و درجات دگرگونه‌ای تعریف می‌شوند. در این خصوص سوالاتی مطرح شده که در پی می‌آید…

  • آیا می شود مدعی شد که تفاوت نسل‌ها بیشتر مختص به این دوره است و یا در دوره‌ای خاص شدت گرفته است؟ دلیل این زیاده‌خواهی و یا استقلال‌طلبی افراطی فرزندان که از سوی والدین مطرح شده و از سوی فرزندانشان حقی طبیعی تلقی می شود چیست؟
  • آیا می‌توان از تفاوتی که میان فرزندان و والدین در سه دهه پیش وجود داشت هم به عنوان شکاف نسل ها یاد کرد؟
  • خانواده به عنوان رکن اصلی جامعه چقدر در احیای شکاف نسل ها موثر است؟ و آیا اساسا می تواند نقشی در پیشگیری از این پدیده داشته باشد یا اینکه تفاوت نسل ها  امری اجتناب ناپذیر تلقی خواهد شد؟
  • آیا می توان گفت که جنس این  تفاوت های افکاری میان نسل ها عوض شده  و از دوره ای به دوره دیگر متغیر است؟ ممکن است حتی این تفاوت ها در دوره های بعد نیز اشکال دیگری به خود بگیرند؟

———————————-

ضمن تشکر از طرح  بحث ، نکات زیر به عرض میرسد

  1. بحث شکاف نسلها Generation Gap طبیعتا به درازنای تاریخ  جهانی و تاریخ روایی مذهبی قدمت دارد. در تعبیر نورانی حضرت امیر آمده است که کن ابن زمانک، فرزند زمانه خویشتن باش . یا فرمودند فرزندان خویش را برای زمانه ایشان تربیت کنید
  2. از نظر جامعه شناختی ، انسان از نسل کشاورزی به صنعتی و سپس اطلاعاتی تغییر یافته است .اتفاقی که افتاده عبارت از اینست که سرعت تغییرات اجتماعی و زیستی از ۱۹۵۰ به دلیل انفجار اطلاعات Informational Age  بسیار شتاب گرفته است .اواخر قرن گذشته با ظهور اینترنت و IT عملا بشر در وضعیتی بی سابقه از نظر تغییرات ارتباطی قرار گرفت. ارتباطات تصویری علیرغم فواضل ده هزار کیلومتری با یک تلفن ساده و دیدن تصویر همزمان ، سرعت بالای ارسال اطلاعات هر اتفاقی از جمله جنگ و زلزله و افتادن فلان خواننده موقع اجرا و ظهور شبکه های اجتماعی اینترنتی ( facebook , my space )  و وبلاگ و میکرووبلاگ ( tweeter) ، همه و همه بدون سابقه مشابه در زندگی بشر بود و جامعه شناسان و آسیب شناسان  ، برای اولین بار به این وقایع برخوردند و تحلیلها هنوز مبتنی بر آماری ۲۰-۳۰ ساله است نه ۱۵۰ ساله و….
  3. در این بین پدیده شکاف نسلی که واژه ای جامعه شناختی- روانشناختی است بسبار جدی شد به این معنی که دختر متولد دهه ۷۰ به زبانی دنیا را ادراک میکند و با دوستانش صحبت میکند و از ارزشهایی دم میزند که مادر متولد ۱۳۴۸ او نه آنرا درست درک میکند نه میتواند پاسخی در خور بدانها بدهد
  4. هر چه جامعه سنتی تر باشد ، قوانین جدید ارتباطی و تربیتی دیرتر تغییر میکند منتها تغییر لاجرم است و باید بپذیریم پاسخ به سوال  “دختر خوب کیست؟” امروز بیانی متفاوت دارد در مقایسه با جواب همین سوال در سال۶۵  . به خاطر دارم در مدرسه ای دخترانه جهت سخنرانی دعوت بودم و همه پدرها الزاما آمده بودند زیرا سیاست دبیرستان اعطای کارنامه به پدر دختر بود. الغرض در ابتدای بحث از یک پدر پرسیدم ” دختر خوب چگونه دختریست؟” ایشان مکثی کردند و گفتند :” دختری که هرچی پدرش بگوید ، بگه چشم !” من که جا خورده بودم و خیرسرم اول سخنرانیم یه اژدر دریافت کرده بودم ، پرسیدم ” اون وقت پدر خوب چه پدریست؟ ” ایشان بدون مکث گفتند :” پدری که هرچی بگه دخترش بگه چشم !” و ایشان تقریبا با این جواب در افق محو شد ! وقتی تعاریف براساس اگو و منیت ما تعریف بشه به نتایج مضحکی نیز در تربیت خواهیم رسید.
  5. راهکاری که ما نوشته ایم ؛  شنیدنش خالی ازلطف نیست و البته مدعی جامعیت آن نیز نیستیم و راه برای توسعه و تکمیل آن کاملا باز است :

  • نسل بعدی را اگر میخواهید درک کنید باید تن به یادگیری تکنولوژی های جدید تا حدی بدهید . اپل و اندروئید و ویندوز و اپلیکشین و شبکه اجتماعی و game های رایانه ای زمینه هایی هستند که با ورود به آنها میتوانید دنیای فرزندان خود را بهتر درک کنید و البته در مواقع لازم رصد. مادری که نوشته های صفحه اجتماعی دخترش را میخواند بهتر به شناخت  او میرسد تا مادری که فرق موبایل و تبلت را هنوز نمیداند !
  • فلسفه تربیتی خود را بازبینی کنید : بپذیریم مادر و پدر خوب بودن به معنی تعطیل کردن زندگی و فقط “تحلیل زندگی فرزندان “نیست. والدین متعادل بخشی از انرژی خود را میگذارند برای تربیت فرزندان و بخش عمده را برای تعادل زندگی شخصی و تحقق فردیت خود میگذارند و تنها این نوع مرد بودن ، پدری خوب بودن را به ارمغان می آورد. مادری که ورزش شخصی میکند ، امروز برای فرزندان پذیرفته تر است  تا مادری که صبح تا شب به دنبال رتق و فتق امور بچه هاست که متاسفانه آخرش هم ختم میشه به باجگیری عاطفی و رفتارهای مخرب
  • داشتن زندگی شخصی به معنی عدم رعایت دیسیپلینهای معقول نیست.  دیسیپلین به معنی نظم و سازماندهی است نه دیکتاتوری . مطمئن باشید همچنان مصرف مواد مشکوک، پرخوری، بی بندو باری مالی ، دوستان عوضی داشتن ، خط قرمزهای تربیتی فرزندان ماست از آن سو مخالفیم که پدر گوشی فرزند خود را بگردد و به جای گفتگو فرزندش را بازجویی کند. مخالفیم که فرزند هرگز نتواند فردیت خود را در خانه به خاطر استبداد والدین کسب کند. فرزند ۱۶ ساله شما اگر میخواد میهمانی برود هم باید اطلاع دهد هم باید اجازه بگیرد ولی در ۲۶ سالگی فقط باید اطلاع دهد و البته طبق یک norm قابل مذاکره ، ساعت به منزل آمدنش دیرتر بشود. هدف ما اینست که زندگی مجردی این آدم مسوولانه باشد نه محکومانه.




گیر کرده ام تو چند تا مسیر مختلف زندگیم ( پاسخ دکتر شیری )

گلناز – 30 ساله- کارشناس ارشد فلسفه
یه سوال داشتم ممنون میشم نظرتونو بگید
من امسال سی سالم میشه ولی هنوز گیجم و نمیتونم تصمیم بگیرم چیکار کنم. امسال برای دکترا اپلای کردم کانادا که ریجکت شدم. رشته ام فلسفه ست و زیاد هم ناراحت نیستم از ریجکت شدن چون میترسیدم بعد از تموم شدن دکترام چیکار کنم! (لیسانسم فیزیک بوده و ارشدم فلسفه)
حالا موندم ادامه تحصیل بدم، رشته مو عوض کنم، بی خیال ادامه تحصیل بشم، بی خیال خارج بشم، یا … دوست ندارم پشیمون بشم بعدا
فکر میکنم عشق خارج هم کمی ولم نمیکنه چون تقریبا همه ی دوستای صمیمیم رفتن و همش تعریف میکنن که چقدر اونجا بهشته! احساس بی مصرف بودن دارم! از فلسفه هم که نمیشه پول درآورد. دلم میخواد پول داشته باشم کمی شادتر زندگی کنم.
چیجوری میشه توی این شرایط تصمیم درستی گرفت؟ چیجوری خودمو از گیجی دربیارم؟
======================
گلناز گرامی
چند تا بحث را با هم مطرح کردید
ورورد به دهه 4 مستلزم اینست که دختر تکلیف چند موضوع را روشن کرده باشد : کار / ازدواج / بچه ( در صورت تاهل) / درآمد
شما از فیزیک رفته اید فلسفه و این تهور کمی نمیخواد و تیپهای خاص و پر جراتی سراغ این نوع تغییرات در تحصیلات خود میروند  و متعاقبا زندگی
احتمال میدهم که مشرب روانشناختی شما NF ایده آل گرا باشه ( در تست MBTI ) پس هر چیزی در زندگی تون باید فارغ از دستاوردهاش ، بهتون معنا نیز بده
باید خارج ایران را تجربه کنید ( تصمیم گیری درباره مهاجرت امریست جداگانه ) واقعا بهشتی که میگویند ، وهم است اما خیلی تجربه خوب و full filling است برای کسی مثل شما.
احساس بی فایده بودن : این یکی خیلی مهمتره ، دانشهای بنیادین و امری مثل فلسفه معمولا توش همچین حسهایی useless  هست. آرزوهای شما از جنس دستاورد است پس بهتره به سمت pragmatism سوگیری کنید. باید جایی مفید باشید وگرنه از تو کپک میزنید. تدریس فلسفه برای نوجوانان ، نوشتن کتابهای خلاثه فلسفه به زبان ساده برای غیر فیلسوفان فعالیتهای پر ثمری میتونند باشند ( مثل کتاب حمام فلسفه )
توصیه اول من قطعا ادامه تحصیل نیست و در ادامه تحصیل اگر مدنظرتون بود یک  “بین رشته ای “را توصیه میکنم
ازدواج و رابطه عاطفی اولویت بهتریه. معنای خوبی بهتون میده و شما را با خودتون مواجه میکنه.

=========================================================

نظرتون درباره کاریکاتور برام ارزشمنده ، خوبه تمرینی کنیم برای غیر مستقیم اندیشیدن

like و dislike شما بالای این نوشته باعث میشه در انتخاب سوالات دقت بیشتری کنم

========================================================

مطالب مشابه :

 




گیج شده ام !

درآستانه بیست سالگی گرفتار فکرها و اندیشه های بلند پروازانه ای شدم که نه تنها باعث پیشرفتم نشدن، بلکه دست و پایم را هم بسته اند. مدام دنبال پیشرفتم. انگار میخوام از مغازه، فهم و شعور را بخرم! انگار باید همه چیز را بفهمم اما نمیدونم چرا نمیشه…دلم میخواد مثل اون دسته از آدمهای هنرمند و فرهنگی باشم که حرفهای فلسفی هم میزنن. اما نمیشه هر چی کتاب گنده میخرم که بخونم یا نمیفهممشون یا بعد چند روز یادم میرن! از حافظه ام نپرسید که تداعی کننده ماهی گلی است!
آقای دکتر من کجام؟ کیم؟ باید از کجاشروع کنم برای یک انسان مفید و فهیم شدن. فکر کنم باید بگم که پرستاری دانشگاه سراسری میخونم و دستی به قلم میبرم هراز گاهی، اما دنبال اسطوره شدنم در نویسندگی. میدونم میگید زوری نمیشه اما حداقل میشه درحدی شد که خودم راضی بشم…

=============================================

سلام سروناز گرامی
به نظرم از کمال گرایی منفی رنج میکشید و فکر میکنید “الگوی بزرگ انتخاب کردن”، عامل پیشرفت است که اینطور نیست.

الگو باید با” کیستی ” شما نیز نسبت داشته باشه تا بعدا دچار سرخوردگی نشوید.

بسیاری از مفاهیم فلسفی و مدرن، با خودِ” زندگی کردن “ادراک میشود. مفاهیمی مثل وحدت وجود و کثرت و فردیت و هویت و خودشناسی، اموری صرفا ذهنی نیستند. حتی تجربه ای مثل تعشق ورزیدن یا مورد عشق واقع شدن موجب تغییر ظرفیت ادراکی انسان میشود.
شما در آستانه دهه سوم هستید، معنیش اینه باید دنیای خود را بسازید تا مقدماتی فراهم کنید که اواخر این دهه، به درون نیز نقبی بزنید
دنیای یک دختر خانم شامل اجزایی میشود :

  • مهارت ارتباطی، ایجاد شبکه ارتباطی درون و برون خانوادگی
  • درس یا مهارت آموزی
  • اشتغال و درآمد و یافتن عرصه خلاقیت خویش

در این صورت ظرفیت وجودی شما پذیرای مفاهیم بلند نویسندگان بزرگ میشود
دکتر شیری




با مادرش چه کنه؟

به نظرتون با یه مادر سلطه طلبِ خود شیفته که مُدام میزنه آدم رو چه طور باید رفتار کرد؟
من که دیگه کَم آوردم جلوش…

——————————————–
گلناز گرامی
اول چک کنید  که خودتون احیانا  آدم همیشه منفعلی نباشید که بخش سلطه گر مادررا بیدار کنید .
همیشه سلطه گری آدم وقتی بیدار میشه که یک نفری مقابل آدم زیادی بی عرضه و ساده لوح باشه و بی عرضه بازی دربیاره. این نکته مهمیه که باعث میشه دنبال تکنیک مقابله با سلطه گران نباشی وقتی خودت فراخوان اصلی را به حضور اینها میدهی!




دائم مردد میشه این آقا

آقای دکتر من قدرت تصمیم گیری ندارم .همیشه وقتی هم که خیلی همه ی جوانب رو بررسی میکنم بعدش شک میکنم یا وقتی اون کارو کردم پشیمون میشم …چیکار کنم؟

———————


 

 

اکثر اوقات تربیت شدن در محیط خانواده های موفقی که آدم را وارسی و نقد می کرده اند ( به قصد رشد دادن تو ! ) موجب میشود در تصمیم گیریها ، مردد بمانیم.زیرا همیشه تحت این فشار بوده ایم که کامل ترین بخشمان را بروز بدهیم و لذا اهمیت نمره 20 برامون اینقدری بالا جلوه داده شده که نمره 18 جز حس خجالت و خفت چیزی در ما ایجاد نمیکرد. بدبختی اینجاست که 25 سالت میشه و میفهمی نه نمره بیستت نکته دهن پرکنی بوده نه نمره 18 بقیه اسباب خجالتشان !
هر تصمیم گیری مستلزم بررسی های اولیه ( جمع آوری اطلاعات چند جانبه ، بررسی تجربیات مشابه افراد موفق و نا موفق آن حوزه ) و  وزن دادن به CHOICE های مختلف آن تصمیم است
مثلا اینکه  در میهمانی خانوادگی ،کفش پاشنه بلند بپوشید یا تخت بستگی دارد به 1- به شما بیاید
2- به لباسهای دیگرتا تناسب داشته باشد
3- توش 3-4 ساعتی راحت باشید
برای سمیرا ممکن است چگالی شماره 3 بیش از یک باشد زیرا تجربه قبلی پادردر میهمانی قبلی با پاشنه تخت باعث میشه وزن این گزاره بیشتر بشود. دراین صورت تصیمات باوسواس کمتری اتخاذ میشوند


اگردو سمینار تصمیم گیری را در دوره نبوغ زندگی توسط دکتر شیری و دکتر شیرزاد را از دست ندهید




به نا امید نمیشه کتاب داد ( پاسخ یک سوال)

برای اینکه به یک ادم ناامید کمک کنیم چی باید بکنیم کتابی خاص هست؟

————————-

 

ستاره گرامی
به نا امید نمیشه کتاب داد ، باید از چیزهای خوب زندگی تعریف کنید اونم نه چشم تو چشماش بلکه کنارش بشینید و به افقی نگاه کنید که داره نگاه میکنه و بعد از بعضی جاهای امیدبخش زندگی شروع کنید به حرف زدن ، سعی نکنید نقطه نا امیدی او را بی ارزش جلوه بدید ( چیزی نیست بابا…درست میشه…) این حرفها DE-EVALUATE کردن و دست کم جلوه دادن غمهای مردمان است که حس بدتری در ایشان ایجاد میکند.

گاهی اوقات که از خاطرات خوب یک نفر و تصاویر روشن گذشته اش برایش میگویید ، حسی قدیمی را در او زنده نگاه میدارید و اینطوری مردمان زمستونو سر میکنند

وقتی خودتون امید را در زندگی شخصی تون زنده نگه می دارید ، باعث حیات معنوی و امیدوارانه خیلی ها می شوید


می خواستم بدونم کلا در زندگی از چه آدم هایی باید واقعا ترسید و در برخورد باشون محتاط بود؟گلناز
——————————————
فکر میکنم باید اول از خود ترسید گلناز گرامی زیرا خود ماگاهی با ندیدن بعضی تمساحهای درون خود ، بزرگترین خطر بالقوه میگردیم…
بعدش میتونیم خطر بقیه را از 100 متری استشمام کنیم…




بغض میکنم از این همه بد سلیقگی

این سوال را که خواندم سرم یخ کرد…دغدغه خواهر ایمانی و هم وطن من چه شده است؟ آیا مسوولین انتظامی متوجه نیستند که فرزندان این خاک تنشان از دیدن ماموران ایشان به لرزه می افتد؟ اصلا هدف از این طرح چیست ؟ حفظ ایمان مردم؟ نگاهی بیندازید به سوال این دختر خانم تا بفهمید حتما باید تجدید نظر در این طرحهای عجیب غریب کرد:

 

باسلام وخسته نباشید,دختری 22ساله دانشجوی ترم 7هستم.ازتابستان امسال درکلاسهای آمادگی برای کنکور ارشدثبت نام کردم.دراین کلاس هاهمکلا سی پسری ازمن درخواست جزوه کرد که به ایشان دادم.روزی ازمن درخواست کرد که دردرس آماربه ایشان کمک کنم.پذیرفتم.(گفتند4سال است که فارغ التحصیل شده اند(.چون جایی به ذهنمان برای رفع اشکال نرسید اجبارا پارک راانتخاب کردیم.مشغول حل مساله هابودیم که گشت ارشادآمد وخانم ها درماشین ازمن تعهد کتبی گرفتند.ناگفته نماند که من دختری چادری وباپوشش کامل هستم واهل دوست پسر واین مسائل نیستم وهمیشه دراتاقم مشغول مطالعه هستم.به خانم های گشت گفتم ماکه بافاصله نشسته ایم,نه موهایم درآمده نه مانتوی تنگ پوشیده ام وداریم خودمان رابرای کنکور ارشدآماده میکنیم,اماگفتند اصلا برایمان مهم نیست.برای مادستورآماده که هردختروپسرنامحرمی کنارهم باشند رابگیریم.من اصلا ازاین قضیه اطلاعی نداشتم وفکرمیکردم فقط دختران باشرایط وضع نامناسب رامیگیرند.نگفته نماند که من بسیاردرس خوانم بطوریکه پدرومادرم ازدست زیادخواندم خسته شده اند.اما ازآن روزبه بعدبسیارافسرده شده ام چون دوست دارم استاددانشگاه بشم وهمش به این فکرمیکنم که اگر موقع استخدام برای عدم سوء پیشینه استعلام بگیرند,تعهدمن رو میشود وآموزش عالی مرا استخدام نمیکند.نمیتوانم ازکسی بپرسم که آیااین تعهدمانع پیشرفتم میشود؟آیاموقع استخدام این تعهد ضمیمه پرونده من میشود؟خوانده ام که شمااستاد دانشگاه هستید مطمئنا ازشرایط استخدام  دردانشگاههامطلع هستید.خواهش میکنم پاسخ سوالهای من رادرمورداستخدام بدهید.ازلطف شماسپاسگذارم.

براشون نوشتم که اولا متاسفم از نفهمیده شدن شما و دیگر اینکه جای نگرانی نیست زیرا استعلام گزینش اساتید اولویتهایی دارد که شما ازش رد میشوید. تمام آرزوهای یک دختر مومن ایرانی با یک برخورد اشتباه ماموران بی حوصله نیروی انتظامی  تبدیل به خاکسر میشود. جوابش را که خواندم بغضی تلخ به جانم نشست از اینکه به کجا میرویم

نمیدانم چطورازشماتشکرکنم.بخداازشدت شوق دارم گریه میکنم .شمازندگی دوباره به من بخشیدید.خداهمیشه پشت وپناهتون باشه .دنیا دنیا ممنونم.

 




همه زندگی این دختر ۲۷ ساله

 

با سلام

من دختري 28 ساله هستم كه به تازگي كارشناسي ارشد در رشته زیست شناسي به اتمام رسانيده ام، مشكل از اينجا ناشي مي شود كه من علاقمند به رشته ام  هستم به طوري كه ممكن است تمام روز به يك قضيه يا مسئله اي در اين مورد فكر كنم و يا مطالعه كنم يا تحقيق و از اين كار خيلي لذت مي برم، به طور كلي اين طور تصور مي كنم هر ساعت و لحظه اي كه مطالعه كنم و يا درس بخوانم كار مفيدي است. اما حس مي كنم اين رفتار از نظر اطرافيانم يا خانواده غير عادي باشد، به نظر بقيه اين كار من افراطي است از طرفي گاهي فكر مي كنم تصورات و افكارم با بقيه فرق دارد مثلا شايد دوستانم از خريد يك لباس يا عطر خوشحال بشوند اما به نظر من اين چيزها جالب نيست به نظر من خريدن يك كتاب جالب تر است.  من زياد حوصله مهماني رفتن و در جمع بودن را ندارم و بيشتر ترجيح مي دهم كه تنها باشم و مطالعه كنم و از اين تنهايي لذت مي برم.  شنيده ام كه خانم ها در صحبت هايشان به ريز نكات  خيلي توج دارند اما من خيلي كلي گو هستم و اصلا حوصله اينكه يكي با جزييات از موضوعي حرف بزند را ندارم. با اينكه درسم تمام شده اما من هنوز به دنبال سوالاتم هستم. در حدود يك ماهي كه از آزمون دكتري مي گذرد يك جوري بلاتكليف مانده ام و به نظرم زندگي ام در طول زماني كه جواب آزمون بيايد تعطيل شده است، در اين مدت مي خواستم كه از مطالعه و درس خواندن فاصله بگيرم اما نشد عوامل مختلفي باعث شدند كه من باز همان رويه سابق را پي بگيرم آقاي دكتر فكر مي كنم درس خواندن محوريت اصلي زندگي من را تشكيل داده و اين موضوع باعث شده پيله اي به دور خودم بزنم. در حالي كه دوستانم به محورهاي ديگر زندگي فكر ميكنند. در حال حاضر نمي دانم چه كنم فكر مي كنم اين موضوع باعث مي شود كه من به جنبه هاي ديگر زندگي توجه نكنم، لطفا مرا راهنمايي كنيد؟


Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA

سلام
پر واضح است که شما متوجه شده اید که دارید از تعادل خارج میشید و اکثر هویت مطلوبتون را حتی برای خودتون با درس خوندن اخذ میکنید و درست اینجاست که باید فعالیتهای دیگر را نیز قویا به زندگیتون بیفزایید نظیر

·         روابط اجتماع

·         به خود رسیدن معقول

·         ورزش و تفریح های دسته جمعی

·         معاشرت با فامیل
عادت به معمولی زیستن در فردی که متفاوت زیسته است یک اتفاق بزرگ است

میل به متفاوت بودن در همه ما هست منتها نباید طوری شود که از زندگی روزمره خود و سایر پیشرفتهای خود باز بمانیم.یکی از افتهایی که بچه های درس خون ما را مبتلا میکنید ، یکی شدن با نقش درس خون خود است که باعث میشود از رشدهای دیگر اجتماعی باز بمانند. الان سن ازدواج شما نیز رسیده است و نمیتوانید صرفا با داشتن رزومه خوب علمی به همسری خوب تبدیل شوید 
شما لازم است مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنید تا برای امر بزرگی مثل عواطف و ازدواج آماده شوید

نکته دیگر در شما اینست که بخشهای زنانه خود را تا حد زیادی شناسایی نکرده اید مثل زندگی در لحظه الان، گاهی اوقات بی هدفی ، لذت بردن از جسمانیت و زیباییها و اراستگیهای ملایم ، احساس رهیدگی و یگانگی با طبیعت . یافتن دوباره قسمتهای سرزنده شما که در نظریه تحلیل رفتار متقابل=TA   ،  موسوم است به کودک درون INNER CHILD  ، بسیار به شکوفایی شما در این سن کمک میکند و شما با مطالعه و حتی گاهی اوقات کلاسهایی خوب در این زمینه میتوانید بسیار به خودتان و حتی کارایی علمیتان کمک کنید .

مطالعه کتاب ماندن در وضعیت آخر  کمک شایانی به بسیاری از افراد تحصیل کرده مثل شما کرده است




چقدر طالع بینی مهم است ؟

با عرض سلام خدمت دکتر شیری

میخواستم نظر شما رو در رابطه با” طالع بینی” بدونم .ایا حرکات سیاره ها وتاثیر ان بر انسان مبنای علمی دارد؟ ایا  مطالبی  که در باره خصوصیات متولدین هر ماه بیان میشه  مبنای علمی دارد؟ با توجه به اینکه وقتی میخونیم  بعضی یا بیشتر موارد تا حدودی درست  گفته شدن!!  خواهش میکنم  پاسخ من را بدهید این موضوع خیلی ذهن من را درگیر کرده!

—————————————————

سلام

دکتر لیال واتسن در کتاب فوق طبیعت( انتشارات امیرکبیر) دلایلی علمی نقل میکند بر اینکه انرژی نجوم بر کد شدن ژنهای مستتر در جنین موثر است ، منتها اینها همه دانش نیست یعنی اگر در فلان کتاب  نوشته میشود متولدین بهمن  فلان جور هستند احتمالا تا 20-30 درصد درست است اما کیستی امروز شما محصول ژن + تصمیمات شما+ تربیت خانوادگی + اوضاع کشوری و بومی شماست

من فکر میکنم سهم تصمیمات را لازم است بالا ببریم زیرا هر ژنی با هر طالع بینی و…در برابر تصمیمات انسان تقریبا مجبور به همراهی است

فرض کنید من ژن بلند قدی نداشته باشم اما میتوانم تصمیم بگیرم ارتباط عاطفی خوب برقرار کنم

احتمالا در نگاه اول خیلی از دخترها انتخابم نخواهم کرد اما به این معنی نیست که خیلی دیگر از دخترها من را رد کنند.

گاهی سوال میشود از تاثیر فعلی نجوم بر احوالات ما که بنده نمیتوانم از اساس آنها را  رد کنم اما یقینا به این معنی نیست که ما دانش فعلی خود و توان مذاکره و پیش بینی عقلانی و رایزنی منطقی خود را تعطیل کنیم و بچسبیم به جداول نجومی. من دو ماجرا برای شما نقل میکنم از برخورد ائمه اطهار به عنوان کسانی که الگوی رفتاری بسیاری از مردم تاریخ بوده اند و امیدوارم براتون راهگشا باشد

·         مشهور است در کتب روایی که فردی نزد حضرت امیر رفت و به ایشان عرض کرد بنا به ضعیت کرات و …حضور شما در فلان جنگ آتی ، به صلاح نیست و ایشان نگفتند اینها دروغ است بلکه  قریب به مضمون گفتند ما عمل به وظیفه خود خواهیم کرد

·         در ماجرای قیام حضرت ابی عبدالله ، ایشان قبل از عزیمت به سمت کوفه ، پسرعموی خود مسلم بن عقیل را گسیل داشتند به کوفه تا اوضاع را پیش از ورود ایشان مرتب کند. مسلم در مسیر دو همراه داشت که بر اثر طوفان شن و بی آبی جان سپردند و مسلم این مرگ و طوفان را به فال بد گرفت و نامه ای به حضرت فرستاد که شاید مصلحت نیست چنین سفری. حضرت در جواب  نورانی خود فرمودند که ما خاندانی نیستیم که از این شیوه ها امور خود را سامان دهیم

حال بحث اینست که منهای درستی یا غلطی همه ای شیوه ها ( نجوم و فال و پیشگویی و کف بینی و  تاروت و…) تدبیر ما برای زندگیمان چه باید باشد؟ منطق و تجربه و عقلانیت یا شهود محض و شیوه های فراماده ؟

 همچنین عرض من به شما بانوی گرامی اینست که سیستمهای شخصیت شناسی بسیار معتبری در دنیا هست مثل  شاخص میرز- بریجز MBTI که  تا حد زیادی ویژگیهای شخصیتی شما را  با دقتی بالا تبیین میکند . خوشبختانه کتب خوب مرتبطی نیز در کشور منتشر شده است که بدرد این بحث میخورد ( مثل کتاب  تکنیکهای شخصیت خوانی – پل و باربارا تایگر )

دکتر شیری




از شما انتظار نداشتم ! با اضافات جدید

سلام آقای دکتر و با تشکر از سایت خوبتون
یه انتقادی داشتم که با توجه به شخصیتی که تزتون سراغ دارم میدونم ناراحتتون نمیکنه!
دکتر شیری به ظاهر انسان دوست و روشنفکر و به فکر جوونای ای دور و زمونه!!!شما که انقدر ادعا دارین که به فکر جوونای این مملکتین،…..برای چی هزینه کلاساتون را  اننننننقدر زیاد میکنین تا دانشجوهایی مثه من که ماهی 200 هزار تومن ققط خرج دوست داشتنمونه،برا ما دیگه چه پولی میمونه که 175هزار تومن بدیم تا قهرمان زندگی مون بشیم؟؟؟!!  یعنی اگه کسی 175 هزار نداشته باشه،نمیتونه قهرمان زندگیش بشه؟؟؟؟؟؟

هدیه
————————————————
دکتر شیری:
من فکر میکنم نیازی به توضیح فراوانی نیست  در زمینه سیاست مدیریتی کلاسها ولی به احترام هدیه گرامی مینویسم:

– هزینه 7 جلسه سمینار و بررسی  4 فیلم در روزهای جداگانه قطعا خیلی بیش از عدد مزبور است .
– کار خوب کردن لزوما به معنی کار ارزان انجام دادن نیست .بسیاری از کارها هستند که هم میتوانند خوب باشند هم ارزان نباشند. کار آموزشی در بخش خصوصی باید به نحوی باشد که بتواند هم هزینه های یک موسسه رسمی با  تعهدات قانونی نسبت به امور مالیاتی را تامین کند و هم  پاسخگوی مخاطب خود باشد ، خانه توانگری طوبی سعی داشته است بهترین خدمات آموزشی را برای دانشجویان خود فراهم آورد و محبوبیت و استانداردهای  بالای  ما  بدون کمک بخش دولتی در امر آموزش ، به نظر شما چگونه حاصل میشود ؟
– نکته بعدی اینست که استراتزی خانم هدیه از این کامنت میتوانست به جای زیر سوال بردن ما بدون اطلاعات کافی این باشد که مساله را حل کند.کاری که ما سالهاست انجام داده ایم.صدها نفر تاکنون قادر به پرداخت هزینه کلاس خود نبوده اند ، مذاکره موفقشان این بوده که هزینه را به تدریج پرداخت کنند.چیزی که ما سالهاست  بدون هیچ پرسش و پاسخ اصافه ای انجام میدهیم و هم عزت نفس دانشجو حفظ میشود هم بهره آموزشی او حاصل میشود.
مفهوم توانگری یعنی که همه سعی کنیم در این کشور کار خوب کنیم و به اندازه زحمتمان بهره ببریم و برای خوب کار کردن بقیه و بردن ایشان نیز سفره پهن کنیم نه اینکه در بقیه ایجاد احساس گناه کنیم به خاطر زحمتی که میکشند !

هدیه عزیز ! شما و دوست داشتنتان بسیار با ارزش تر از رقمهای چنین کلاسی است و حیف است این موضوع را سالهایی متوجه شوید که دیر باشد

—————————————————————

آرمان :والا منم از خیلی وقت پیش به این موضوع فکر می کردم.بعضی از دوستان یا از این طرف خیلی تند میرن یا از اون طرف!قطعا خیلی خیلی بی انصافیه که منکر ارزش های بسیار بالای کلاس های دکتر بشیم یا اونا رو نادیده بگیریم و فقط به جنبه مادی اونها نگاه کنیم.ولی خب…
من واقعا خودم یکی از رویاهام شرکت تو کلاسهای آقای دکتره و اهمیت مطالبی که دکتر می گن رو واقعا درک می کنم ولی واقعا از یه دانشجوی کارشناسی چه انتظاری میشه داشت تا هزینه شرکت توی فقط یکی از سمینارها رو فراهم کنه؟خود آقای دکتر هم واقفن که مطالبی که میگن رو اگه یه جوون 20 ساله بفهمه چقدر بهتر میتونه از همون موقع آینده ش رو بدون اشتباه و درست بسازه و به قول خود دکتر خیلی از جراحت ها رو برنداره،ولی با این هزینه ها،با وجود اینکه من تعداد زیادی از همسن های خودمو میشناسم که دوست دارن سر کلاس دکتر بیان،فقط تعداد کمی که شرایط خاصی دارن موفق به این کار میشن.الان کار من و امثال من وقتی که به سایت دکتر سر میزنیمو و اطلاعیه یه دوره جدید رو می بینیم و توان پرداخت هزینشو حتی به صورت قسطی نداریم حسرت خوردن و در انتظار آینده بودنه.بازم این حقو به دکتر میدم که علمشو هر جور که دوست داره در اختیار مردم قرار بده،ولی فکر می کنم که این مشکل،مشکل بدون راه حلی نیست و قطعا میشه راه کارهای بهتری برای این قشر از جامعه اندیشید تا اونا هم بتونن فرصتی برای زیباتر زندگی کردن و بهتر زندگی کردن رو بدست بیارن.
ممنونم
—————————————————————
دکتر شیری :
آرمان گرامی و بسیاری از خوانندگان دیگر این بلاگ که دغدغه حل مساله دارند را دعوت میکنم به یک پیشنهاد
بنده غیر از تدریس رسمی دانشگاهی ، سخنرانی و کلاس آزاد  در دانشگاهها دارم که برای دانشجویان رایگان است(حداقل 200 سخنرانی را میتوانم ذکر کنم).معمولا معاونت دانشجویی های دانشکده ها و انجمن علمی ها  و بسیج دانشجویی و انجمن اسلامی ها ، متکفل این امر میشوند و موضوع سخنرانی و نتیجه نیازسنجی های خود را به ما میگویند و ما به شکل یک کلاس یا سمینارارائه میکنیم. وبنده نیز اکثرا رفته ام ( دانشگاه آزاد اسلامی شیراز- باراجین قزوین- صنعتی شریف- امیرکبیر – گناباد – دانشگاه ملی تبریز – لارستان- علامه طباطبایی -دانشگاه شاهد و دانشگاه تربیت معلم ، دانشگاه آزاد اسلامی کرج … )
شاید پیشنهاد شما به معاونتهای مربوطه  موجب شود ما مفتخر بشویم در دانشکده تون باشیم. در این صورت میتوانید مستقیما با خانه توانگری 88847593 در تماس باشید .