image_pdfimage_print
آنچه پدر و مادرتان به شما نگفتند

آنچه پدر و مادرتان به شما نگفتند: دعوا به خاطر کمی توجه

شوهرم مدتهاست به من توجهی نمیکند ، هر دو مون تحصیل کرده ایم و شاغل و نزدیکهای ۳۰ سالمونه و ۸ سال از ازدواجمون میگذرهچند روز قبل بهش اعتراض کردم و صدام بلند شد و او نیز من را متهم به سرکشی کرد و من نیز درمانده از بی نتیجگی اقداماتم ، منزل را ترک کردم و به خانه یکی از دوستانم رفتم ، الان گیج شدم که چه کاری درست یا غلط است….

آنچه پدر و مادرتان به شما نگفتند : وقتی زیبا نیستم ، غصه میخورم

بذارید بی حاشیه بگم من هیچوقت از چهره ی خودم راضی نیستم. نقصی توی صورتم دارم که هنوز نتونستم باهاش کنار بیام تا یه زمانی این احساس با یکسری موفقیت های تحصیلی و هنری جبران میشد. یا حداقل حواسم پرت میشد.

تکلیف دختره را معلوم کن و قاطع باش- آنچه پدر و مادرتان نگفته اند( جرات ازدواج)

وقتی میخواهیم ازدواج کنیم ، باید تکلیف یک رابطه خیلی مهم را در زندگی خود تعیین کنیم : رابطه با خانواده خود و خانواده همسر.شما سختیهایی کشیده اید که هضمش برای غیر شما سخت خواهد بود، با شرحش برای همسرتان فقط توقعتان بالاتر میرود که او درکی عمیق تر داشته باشد پس در این مورد خویشتن داری کنید

آنچه پدر و مادرتان به شما نگفتند

آنچه پدر و مادرتان به شما نگفته اند : استقلال دختر از خانواده

دختری ۲۹ ساله هستم اهل تهران. همکلاس سابق دانشگاهیم اهل شرق کشور است و ضمن پیشنهاد رسمی ازدواج با خواسته خانواده من مبنی بر انتقال به تهران موافقت کرد پس از فراهم کردن مقدمات، امسال به همراه خانواده برای خواستگاری اومدن. متاسفانه