دردسر انگوری( درس نوشته سفر زندگی ۱۳)

image_pdfimage_print

قدیم مردم با پای خود به زیر می رفتند. راهبرانی وجود داشتند که مردم را در به زیر رفتن ها و در جوار آن برون آمدن ها، راهنمایی می کردند. امروزه انگاری که باید کورکورانه کشکول و گیوه داشت تا به درون رفت و این تاریکی های ما را خطرناک تر می کند. ما سوگواری بعد از فقدان داریم. سوگواری عارف چگونه است؟ عارف حزن زندگی را می یابد. بسیاری از چیز های زیبا را فقط باید چشید. نمیتوان آن ها را در فقسی زندانی کرد و برای همیشه نگه داشد. پذیرفتن رفتن و نماندن است که حزن می آورد. بعضی ها الکل را برای دنیای زیرین انتخاب می کنند. کسانی که با الکل به سرور می رسند مانند کسانی هستند که پول ها و اسکناس هایشان را آتش می زنند تا گرم شوند. سروری که با آب انگور باشد سردرد بعد هم دارد. در مواجه با درون رفتن، باید هشیار رفت.

================


4 دیدگاه در “دردسر انگوری( درس نوشته سفر زندگی ۱۳)

  1. دکتر حرف دل میزنید …
    بعضی اوقات نمیشه به بعضی افراد تفهیم کرد که با هوشیاری باید سیر کرد وگرنه عاقبت به پوچی ختم میشه
    چه دردناکتر که این فرد پدرت باشه 🙁 واقعا چه میشه کرد؟ مستاصل شدم …

    [پاسخ]

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.