محیط زده نشو (درس گفتارهای سفر زندگی-۱۰)

image_pdfimage_print

…کاری که مدرنیته با ما می کند این است که ما را از قبل در مسیر های از پیش تعیین شده قرار می دهد. آموزش های جدیدی در بازار است که آموزش هوش به کودکان را می آموزد. این سوال مطرح است که چرا خانواده ایرانی انقدر علاقه دارد فرزندانش از بدو تولد باهوش بار بیایند؟ این کدام فقدانی است که مادر ایرانی ۳۰-۳۵ ساله خود را ملزم می بیند فرزند خود را چنین باهوش بار بیاورد؟ سوال مهم تر این است که نسبت فردیت ما با پدر و مادر بودن چیست؟ آیا این بدان معناست که تن دهیم به این مفهوم که فرزندانمان را مثل یک ماشین، برنامه ریزی کنیم؟ سوال دیگر این است که نسبت این ها با تفاخر ورزی خانواده ها نسبت به فرزندانشان چیست؟ بچه های دهه هفتادی را که ببینیم متوجه سردرگمی عجیبی درون آنها می شویم.

از طرفی در سفر زندگی باید نسبت به محیط عکس العمل مناسب نشان داد، از طرفی انسان نباید تاریخ زده شود. این یعنی قلم کسانی مثل مولوی یا فردوسی، در هر زمانی یا در هر اقلیمی این حرفها خریدار خودشان را دارند. جنس این انسانها فراتر از روح زمانه شان تعریف شده است. زمانی که اتفاقی می افتد، میتوان آنقدر در آن اتفاق درگیر شد و در جریان تاریخیت آن اتفاق له شد. زمانی که ما مطالعه می کنیم در روند تاریخ، در انسانها و تفکراتی که آمده و رفته اند و جریانهایی که باعث این تولید و زوال شده اند، به خوبی در میابیم که تفکرات کسانی امثال مولوی در ذیل تاریخیت نمی گنجد و با رفت آمد تفکراتی آنچنینی، از جای خود تکان نخواهد خورد. مولوی و هرکسی که نماد کسانی باشند که تاریخ خود را، خود تعریف می کنند. کسانی هستند که در جریان تاریخ، بااتکا به فردیتی که ساخته اند می ایستند. مولوی اسطوره نیست، میتوان مدل این انسانها را استخراج کرد و اثر آن را روی زندگی خودمان بگذاریم. تمام قسمت های تاریخ قابل نقد است حتی قسمت های خوبش.

 قهرمان تعریف خودش را، خوب و بد خودش را از عالم پیدا می کند.

———————————————–

نوشته های مشابه

18 دیدگاه در “محیط زده نشو (درس گفتارهای سفر زندگی-۱۰)

  1. سلام آقای دکتر خسته نباشید…
    حدود دو سالی هست که اینجا میام و مطالب مفیدی که اینجا می نویسید رو میخونم و لذت می برم..
    آقای دکتر منم یه دهه هفتادیه سردرگمم…فوق دیپلم دارم و تو یه مدرسه غیرانتفایی مشغول کار هستم
    اما از ادامه ی تحصیل دادن دست کشیدم چون شک دارم که واقعا به این رشته علاقه دارم یا نه..
    البته معلمی خیلی خوبه اما من به شدت به روانشناسی علاقه مند شدم بعد که نگاه میکنم میبینم تعقیر رشته دادن و
    دوباره درس خوندن تو یه رشته ی دیگه ،اونم 4 سال تا یه کارشناسی بگیرم طول میکشه فکر میکنم اینجوری درسته به هدفم میرسم اما عمرم تلف میشه… خلاصه خیلی سردرگمم
    مرسی از شما که که وقت میزارید و مطالب مفیدی برامون می نویسید..من از اینجا خیلی چیزای خوب یاد گرفتم
    امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید.
    =======================================
    وقتی میخواهید رشته ای را تغییر بدهید چند جلسه سر درسهای رشته مقصد تشریف ببرید از نزدیک حس کنید علاقه تون را

    [پاسخ]

  2. ; بچه های دهه هفتادی را که ببینیم متوجه سردرگمی عجیبی درون آنها می شویم;

    من یه دهه هفتادیم , هم من و هم دوستام درگیر این مسئله ایم . ممنون میشیم راهکاری ب ما بدین

    [پاسخ]

  3. وای وای من انقد دلم پره از این قضیه… بچه دبستانی تست میزنه!!! فک کن! میخوان به زور هلش بدن تیزهوشان…مامانه خودشو جر میده که بچه دو ساله اش خوندن یاد بگیره، گیرم که یاد گرفت، که چی آخه؟!به جای اینکه بشینه دو کلمه یاد بگیره بچه رو درست تربیت کنه. همه بچه ها لوس و بی تربیت شدن. من بعضی وقت ها این بچه های تخس مهمونی خراب کن رو تنها گیر میارم یه نیشکون اساسی می گیرمشون، آی دلم خنک میشه، آی دلم خنک میشه…

    [پاسخ]

  4. سلام آقای دکتر.از بس تو این چند روز اومدم به سایتتون سر زدم اما هیچی ننوشتم دلم بیشتر تنگ شد میدونین چیه همین که میدیدم نوشته این سمینار اون کلاس, میدونستم نمیتونم بیام بدتر حرصم میگرفت اما چاره ای ندارم باید صبر کنم.ولی همین که میام هرازچندگاهی مطالب و میخونم خیلی خوب.

    [پاسخ]

  5. شما خطاب به من میگوید::
    به آنهایی که در این ۱۲ سال ، خواننده خاموش من بوده اند میگویم….

    دکتر جان دست روی دلم نگذار که اگر حرف بزنم جز تمسخر خواننده فایده ایی برایم ندارد.
    زبان بسته به گوشه ایی نشسته ام صم و بکم
    در واقع تو در جستجوی ارکاتیپ هستی من در جستجوی ابر ارکاتیپ…این چند روز را هم بگذار خاموش بمانم
    چه داند جزء، راه کل خود را                
    مگر هم کل فرستد، رهنمونم
    بکش ای عشق کلی ، جزء خود را          
    که این جا در کشاکش ها ، زبونم
    ز هجرت می کشم،بار جهانی             
    که گویی من جهانی را ستونم

    [پاسخ]

  6. نسبت فردیت ما با پدر و مادر بودن چیست؟ استاد جواب منطقی و درست این سوال چیست؟؟؟واقعا یه موقع ها نمیدونم چه رویه ای در جهت رشد بهتر نازنین 4ساله ام داشته باشم؟؟؟؟
    =====================
    پدر و مادر در عین اینکه زنانگی و مردانگی و همسری و شغل و مسوولیتهای دیگر را دارند باید سهمی نیز برای والدی بگذارند و هیچ یکی دیگری را از میدان بدر نبرد

    [پاسخ]

  7. سلام آقای دکتر
    من فکرمیکردم هرچه پدرو مادر روی بچه از کودکی کار کنند و به او هوش بیاموزند ،کودکان در آینده موفق ترند! به جای سردرگم

    [پاسخ]

  8. مرسی استاد عالی بود
    ماهم راستش تو خونمون یدونه از این دهه هفتادیا داریم که انقد رو هوش و هنرو تحصیلاتو کلن متفاوت بودنشون وقت وهزینه صرف شده که الان کسی توان مخالفت بانظرات و خاسته هاشو نداره والا ما دهه شصتیا کجا اینجوری بودیم ماشالا اینا ی اعتماد بنفسی دارن

    [پاسخ]

  9. سلام آقای دکتر نه خسته
    یه سوالی داشتم ازتون آیا میشه کسی دوتا آرکتایپ شخصیتی رو داشته باشه ؟
    اگه شدنیه باید چیکار کنه که تو دوتاش به ی تعادلی برسه که اذیت نشه؟مثلن یکی هم کاملن آتنایی باشه هم در عین حال آفرودیتی
    =================
    حتما میشه زیرا ترکیب ارکتایپی در زندگی فرد بالغ نمایان میشه
    منتا همه تیپها غالب نمیشوند

    [پاسخ]

  10. منگر به هر گدایی که تو خاص از آن مایی
    مفروش خویش ارزان که تو بس گران بهایی
    به عصا شکاف دریا که تو موسی زمانی
    بدران قبای مه را که ز نور مصطفایی

    بشکن سبوی خوبان که تو یوسف جمالی
    چو مسیح دم روان کن که تو نیز از آن هوایی
    به صف اندرآی تنها که سفندیار وقتی
    در خیبر است برکن که علی مرتضایی
    چو خلیل رو در آتش که تو خالصی و دلخوش
    چو خضر خور آب حیوان که تو جوهر بقایی
    تو هنوز ناپدیدی ز جمال خود چه دیدی
    سحری چو آفتابی ز درون خود برآیی
    مگریز ای برادر تو ز شعله‌های آذر
    ز برای امتحان را چه شود اگر درآیی
    به خدا تو را نسوزد رخ تو چو زر فروزد
    که خلیل زاده‌ای تو ز قدیم آشنایی
    تو ز خاک سر برآور که درخت سربلندی
    تو بپر به قاف قربت که شریفتر همایی
    ز غلاف خود برون آ که تو تیغ آبداری
    ز کمین کان برون آ که تو نقد بس روایی
    شکری شکرفشان کن که تو قند نوشقندی
    بنواز نای دولت که عظیم خوش نوایی

    شعری از دیوان شمس- غزلیات مولوی
    هدیه به روح جناب حضرت مولانا صلوات

    [پاسخ]

  11. اقای دکتر من هم چند وقته به همین فکر میکنم وقتی این تبلیغات وسیع را تو تلویزیون میبینم که بسته هوش فلان را بخرید بچه های زیر 5سالتون خواندن ونوشتن یاد بگبرند اصلاچه لزومی داره که یاد بگیرند چرا کودکی بچه ها را ازشون میگیریم

    [پاسخ]

  12. سلام آقای دکتر،وقتتون بخیر!
    با سردرگمی دهه هفتادی تا حدی موافقم،چون خودم هم هم دهه هفتادیم هم سر در گم!
    توی این روزهای نزدیک تحویل سال بیشتر خودم رو بررسی میکنم،احساس میکنم روند زندگیم یه اشکالاتی داره که باید حل بشه اما نمیدونم چطور!
    به نظرم پتانسیلهایی دارم که بخاطر همین سردرگمیا درست ازشون استفاده نمیکنم!
    و در مورد من بیشتر از خودم هیچ کس مقصر نیست!
    در حال حاضر مهندسی شهرسازی میخونم،دانشگاه آزاد و ترم 3 هستم اما اصلاً دانشگاهم رو دوست ندارم،اما دلیلش فقط آزاد بودنش نیست!دو سال پشت کنکور بودم پدر و مادرم هم از فراهم کردن امکانات اصلاً دریغ نمیکردن،اما من درست تلاش کردنو خودم از خودم دریغ کردم،آرزو داشتم برم دانشگاه تهران،الآن بغیر از دانشگاه نمیدونم رشته ام رو هم دوس دارم یا نه و من آدم این کار هستم یا …!
    سال دومی که کنکور دادم مادرم تمایلشون بیشتر بر این بود که برم دانشگاه تربیت معلم(خودشون هم دبیر بازنشسته هستن) اما من مقاومت میکردم حتی هنوز هم بعضی وقتا حرفش پیش میاد!میترسم پشیمون شم،از آینده کاریم میترسم!
    یکی از اهدافم اینه که تو حوزه هنر و رسانه فعالیت کنم یه چند ماهیم هست که دارم دوره مستند سازی رو میگذرونم راستش بازم ازین تصمیمم مطمئن نیستم اما این علاقه دیرینه منه که تازه شروع کردم به کسب مهارت تو این زمینه!
    تو حوزه علوم انسانی خیلی مستعد بودم و بارها به من گفته شد که رشته تحصیلیم رو زمانی که دبیرستانی بودم تغییر بدم اما با پافشاری رشته ریاضی رو ادامه دادم با تمام عدم موفقیتهاش! الآن وقتی که به اون دوران فکر میکنم احساس میکنم که دوران مهم و چه موقعیت هایی رو از دست دادم و میشد که شرایط حال حاضرم بهتر از اینها باشه به روانشناسی علاقه داشتم و دارم اما به عنوان رشته تحصیلی بهش فکر نمیکردم!
    خیلی دوس دارم چند سال بعد وقتی به گذشته ام نگاه میکنم از خودم ناراضی نباشم و آثاری داشته باشم که تاثیر گذار بوده و مردم خیلی دوسش داشتن و موندگار شده و خانوادم ازم خیلی راضی باشن و حالم خوب باشه!بیشتر برام این مهمه که با کاری که انجام میدم هر چند کوچیک دنیا جای بهتری برای زندگی کردن باشه و آدم های بیشتری حال خوب رو تجربه کنن!
    خیلی پر حرفی کردم،ببخشید!
    یا علی!

    [پاسخ]

  13. آقای دکتر، خیلی شما رو دوست دارم.
    خسته که هستم مطلب شما را می خوانم تا بتوانم ادامه دهم.
    شاد که هستم مطلب شما را می خوانم تا شادتر شوم.
    زندگی که می کنم مطلب شما را می خوانم تا زندگی ام دوست داشتنی تر بشه.
    ممنونم که هستید.
    ممنونم که می نویسید.
    =========================
    خدا را شاکرم چنین سعادتی به من داده

    [پاسخ]

  14. آقای دکتر بالاخره چرا ایرانی ها دوست دارند بچه هایشان را سوپر باهوش کنند؟یا مثلا الفبا را زود تر به آن ها یاد دهند؟

    [پاسخ]

  15. آره والا استاد زدین به هدف
    ما هم که نمیدونیم چی کار کنیم ؟مجبوریم که تو همین مسیر حرکت کنیم.
    به نظر من دیگه برای بچه های جدید خانواده ایرانی معنی نداره .انقدر که پدر و مادرها درگیر حاشیه های بیخود شدن که نقش اصلیشون و یادشون رفته .حالا چی به سر اون بچه ها میاد خدا میدونه

    [پاسخ]

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.