بحث آخر سفر برون یافت از زخم است، خیلی ها از زخم بیرون نمیایند و به طور مداوم نشخوار زخم می کنند چراکه نمی خواهند بشینند موضوع را حل کنند. انگاری که به شکل آرکتایپی علاقه دارند زخم هایشان را بلیسند. درونکاوی به بعضی ها بهانه داده است که زخم هایشان را بهتر بلیسند. آنها مدقانه زخم هایشان را کنکاش می کنند که زندگی نکنند. این خود عقده مادر است. این بهانه ای است که با آزدها روبرو نشویم. حرفهایی را نزد، از زندگی هایی بیرون نیامد….
باید پذیرفت ” زخم خوردن” بخشی از بازی است. وقتی می خوریم باید بیرون بیاییم. برون رفت از زخم هم دو راه دارد، یا عقده ای بیرون بیاییم یا سالم.
آدم هایی هستند که از زخم هایشان فرار می کنند؛ با تمام شدن رابطه فوری سراغ رابطه بعدی می رود. این ها افرادی می شوند که هر قدر خود را معطر کنند، تعفن زخم های دست نخورده و چرک کرده شان پوشیده نمی شود. نمی توان به هستی دروغ گفت. باید زخم را پذیرفت، پذیرفتن آن هم مساوی با نشان دادن آن به عالم و آدم نیست.
===================
-
سی سالگی مادرت را تاکنون تصور کرده ای؟(ششمین درس گفتار سفر زندگی )
- درس گفتار سفر زندگی ( خامی مرد) درس پنجم
- تملی معک
- سفر زندگی ( درس نوشته سوم ) روح ما هم نیاز به اقتصاد و حسابداری دارد. حسابداری روانی یعنی سهم آدم در…
- سفرزندگی ( درس گفتارهای چهارم) اونجا به فکر فرو رفتم و برای کسری از ثانیه مکاشفه ای فکری برایم دست
- غرش زن، میو میوی مرد
- درس گفتار سفر زندگی ( خامی مرد) درس پنجم
- تملی معک
- سفر زندگی ( درس نوشته سوم ) روح ما هم نیاز به اقتصاد و حسابداری دارد. حسابداری روانی یعنی سهم آدم در…
- سفرزندگی ( درس گفتارهای چهارم) اونجا به فکر فرو رفتم و برای کسری از ثانیه مکاشفه ای فکری برایم دست
- غرش زن، میو میوی مرد :
سلام خدا قوت آقای دکتر، خسته نباشید، دارم مطالبی رو از جلسات سفر زندگی گذاشتید میخونم، و بسیار زیبا گفته شده اند، من دقیقا بسیاری اوقاتم رو به نشخوار زخم هام میگذرونم، نیاز بود بهم یاداوری بشه!
ممنون آقای دکتر.
[پاسخ]
راجع به تفاوت نسل هم بنویسید
==============
چشم
[پاسخ]
سلام دکتر نازار
تولدت مبارک
انشالله سالهای سال به قول ما کردها : له ش ساق و ته مه ن دریژ باقی بمانی و همچنان از وجودت بهره ببریم .. کاش بودم و برات یه جفت گیوه کردی میآوردم .. خوشحالم . از اینکه با گل نازاری چون شما دمخور شده ام . وجودت غنیمت است و دعای ما همراهت ..
=================
من یه روز میام کامکاران پیشتون
[پاسخ]
عمو عیسی پاسخ در تاريخ بهمن ۲۰ام, ۱۳۹۲ ۹:۴۷ ب.ظ:
قدمتون روی چشم .. از شما به یک اشاره . از ما به سر دویدن .. منتظر اون روزیم . با جان ..
[پاسخ]
تولدتون رو تبریک میگم دکتر….پایدار باشید
[پاسخ]
آقای دکتر تولدتان مبارک. به خودتون، همسرتون و همه بچه های خانه توانگری، چه اون هایی که تو دنیای حقیقی شاگردتون هستند چه اون هایی که تو دنیای مجازی از مطالبتون استفاده می کنند.
=============
مجاز و حقیقت به قلب اونایی هست که در خدمتشونیم نه به حضور
[پاسخ]
تولدتون مبارک …سلامتی و شادی خودتون وعزیزانتون رو از خدا میخوام 🙂
[پاسخ]
عمو عیسی پاسخ در تاريخ بهمن ۲۰ام, ۱۳۹۲ ۹:۴۷ ب.ظ:
کامیاران
[پاسخ]
دکتر شیری عزیز تولدتون مبارک
چه خوبه که وجود انسان در روی زمین نعمتی باشه برای خلق و شما چه زیبا در حال زندگی کردن رسالتتون هستید” بیایید زمین را جایی بهتر برای زندگی کنیم”
در راهتان پیروز و در مقابل بندگان سربلند؛ و سرافراز در پیشگاه پروردگار باشید.
عمر پر برکتتان طولانی و مستدام
تولدتون بر همه مان مبارک
====================
ممنونم ازت باران عزیز
[پاسخ]
سلام بر دکتر شیری عزیز
به نیمه شب نزدیک می شویم. نشسته ام .من هستم و تنهایی و درد . لیوان چایی و هوای برفی و دل تنگ. دو نوازی سه تارو پیانو و شخم همه ی زخمها برای عبور.
دکتر شیری عزیز امشب این متنتون رو دیدم و حس و حالهایی پیدا کردم که گفتم اینجا بنویسمشون. هر چند که دل نوشته هست اما اساسش درسهای شما سر کلاس سفر قهرمانی هست که افتخار تلمذ رو داشتم.
حس خوبی دارم. حس یه قهرمان خسته که نیاز به استراحت داره و یه مدت دوست داره دیگه نجنگه و کمی رها کنه و رها بشه. زخم خوردن و زخم اگه ازش خوب عبور بشه بعدها می شه هویت یک مرد. من وقتی به زخمهایی که خوردم نگا می کنم اونهایی که ازشون خوب عبور کردم الان شده هویتم. اصلا انگار مرد تو همین زخمهاش هست که می تونه بازسازی و بازیابی هویت کنه. درست مثل جنگاوران که تعداد زخماشون نشونه ی جنگندگی و رشادتشون هست. در کنار زخمها یه چیز دیکه هم هست که غمه . یه غم مقدس. یعنی آدم وقتی تنها می شه و کمی حال و هواش صاف می شه یه غم لذت بخش کل وجودش رو می گیره. غم جدایی از جایی یا کسی. کز نیستان تا مرا ببریده اند در نفیرم مرد و زن نالیده اند.
دکتر عزیزی که زخمه می زنی بر جان ما و رعشه می افکنی بر دل ما. حرفهایت ساده و کوتا ه و مفید هست. از دل بر می آید. خلاصه ی همه ی خوبیهایی هستید که امروز کم رنگ شده است.
دستان مهربان خدای یاریگرتان باد.
======================
نه خسته به قول جنوبی ها
[پاسخ]
استادم تولدتون مبارک.خوش به حال ماکه شمابه دنیا امدید .سلامت وپاینده باشید
[پاسخ]
چرا جوابمو ندادین؟نباید اینجا میپرسیدم؟؟؟
===============
سوالی ازتون دریافت نکرده ام که پاسخ بدهم
[پاسخ]
اصلا هم روی خوش نشون نمیدم آقای دکتر
[پاسخ]
معلم عزیزم،استاد گرانمایه
خیلی خیلی خیلی تولدتون مبارکه،به خودتون،عزیزانتون،همه ی شاگردانتون ،ما.تولد شما سرمنشا بسی خیرها و روشنگری ها ،چراغهایی که افروختید پرفروغ،در هر کجا و به هر شیوه ای.معلم من بابت کلمه کلمه نوری که مرا مهمان ساختید سپاسگزاری میکنم و ممنون از زحماتتون.آرزو میکنم باز هم دست خدا باشید و منشا خیر،سرتان سلامت،دلتان خوش و جایگاهتان نزد خدا بلندتر.
================
دست بوسم
[پاسخ]
موقعیتی که وقتی توش قرار بگیری میتونی خودتو بسنجی … شاید اونقدر که فکر میکنی قوی نباشی ولی باید بلند شی و ادامه بدی
ممنون آقای دکتر
[پاسخ]
سلام
آقای دکتر من 2 تا خواهر دارم با خودم 3تاییم من وسطیم
چند روز قبل 2 تا خواهرم داشتن باهم حرف میزدند من وارد شدم گفتم چی شده به منم بگید! که خواهر بزرگم گفت هیچی …. خلاصه بهم نگفتند دکتر خیلی ناراحت شدم انگار بهم توهین شد. به نظر شما من حق ندارم ناراحت باشم؟؟ ب نظر شما چه برخوردی درسته؟الانم باهاش حرف نمیزنم
مرسی از راهنماییتون
=====================
احتمالا بدترین احتمال را تصور کردید و رفتید تو فاز” من خوب نیستم” و اینطوری حالتون خراب شده
به نظرم روی خوش نشون بدید و بپذیرید شما نیز حرفهایی خواهید داشت که ترجیح میدید برای مدتی حتی بین عزیزانتون پخش نشه
[پاسخ]
آقای دکتر تولدتون مبارک
ایشالا سالهای سال پایدار باشید و سر بلند
[پاسخ]
سلام.آقای دکتر شیری ممنون به خاطر این مطالب کاربردی وعمیق که خانه تکانی دل های زنگ زده ماست. پس یاد گرفتیم که :
1) بعضی ها هستن که مدام توی گذشته وول می خورن ودر حال فلاش بک هستن.این آدما با گذشته شون وزخمهاشون عشق می کنن،چون دوست دارن نقش قربانی رو به خودشون بگیرن….
2)یه عده ای هم هستن که فکر می کنن تموم موفقیت ها و خوشبختی های دیگرون به راحتی به دست اومده واصلا نمی خوان هیچ سختی و رنجی رو در زندگیشون تحمل کنن و نابرده رنج،می خوان گنج به دست بیارن….
3)اونایی هم که قصد بیرون اومدن از زخم های زندگی رو دارن دو دسته ان: یا تو کمپلکس هاشون درجا می زنن و یا هاردینس و سرسخت بیرون می آن.
4)و اما متعفن ترینشون،اونایی هستن که به دنبال جایگزین فوری وفوتی هستن و متاسفانه تعدادشون داره هر روز زیادتر می شه. اونایی که می رن جلوی آینه و خودشیفتگی شون باعث می شه که دچار غروز کاذب بشن و یک عده جوون از خدا بیخبر رو دنبال خودشون بکشونن به فرمایش شما( زنان ومردان شکارچی)
و حسن ختام درس مجازی امروز از سایت شما:
یاد بگیریم که با زخم هامون،دیگران را زخمی نکنیم.آقای دکتر دعای مادر همیشه مستجاب می شه: من یک مادرم وبه حرمت همه ی مادران این سرزمین از خدای بزرگ می خوام که جوان های ما کمی پای صحبت بزرگترها بنشینن واز تجربه هاشون درس بگیرن.
[پاسخ]
آقای دکتر ممنون که این درس نوشته ها رو برامون میذارید ، بسیار بسیار مفیدند ، میشه لطفا درباره رد شدن از زخم و عبور از درد و رنج بیشتر بنویسید برای من مبهمه موضوع و اینکه چطور و چگونه باید عبور کرد و یا اصلا عبور کردن ازشون یعنی چی .
[پاسخ]
دو سال تحلیل درمانی میرفتم. میشستم برای یکی زخمها و تجارب و افکارم رو تعریف میکردم و تحلیلش رو میشنیدم و حالم فقط خرابتر میشد.
شده بودم دزدی که گر با چراغ آید گزیده تر برد کالا. هوشم و تحلیلم شده بود ابزاری برای وول خوردن توی زخمام. خودم رو مدیون دوستم میدونم که شما رو بهم معرفی کرد و از این برزخ فاصله گرفتم. نه اینکه الان همچی با کمال آرامش مشغول زندگیم باشم، نه اتفاقا، تازه دارم درد اون زخمارو حس میکنم اتفاقا. ولی دیگه با داشتنشون به این راحتیا کنار نمیام. دیگه همه جا نقل زبونم نیستن. دارم ریزه ریزه ادراکشون میکنم و تلاش میکنم که دیگه ازشون بگذرم.
و برای منی که انقدر عجولم چقدر سخته اندکی موندن سر ِ یه چیزی اونم با اینهمه درد. ولی دارم تقلا میکنم که بکنم این کار رو. بمونم توی یه زخم و به خودم فرصت بدم که خوب بشم و صدالبته بدون ترس از زخمهای احتمالی بعدی برم جلو.
بخوای زندگی کنی باس تن بدی به زخماش و بعدش با انگشت و سر طلایی بیای بیرون و ادامه بدی.
====================
امان از این هوشت رامین عزیز
[پاسخ]
الهه پاسخ در تاريخ بهمن ۱۶ام, ۱۳۹۲ ۳:۳۴ ب.ظ:
می فهممش … سه ساله !!!! دارم زخمامو روانکاوانه می لیسم ! خیالمه دارم ترمیمشوش می کنم …
چطور عبور کنم !؟ انگار بدتر گیر افتادم
[پاسخ]
وقتی مطمئنی که تحمل درمان زخم رو نداری و نمیتونی باهاش روبه رو بشی بازم نباید فرار کنی تا خودش اروم اروم فراموش بشه و تا حدی درمان بشه
[پاسخ]
دکتر میشه یکم بیشتر راهنمایی کنید با زخم ها چه کنیم؟
[پاسخ]
خوب پذیرفتن زخم به معنای چیه؟ چطور یک زخم حل میشه؟ با صحبت کردن با کسی که بهت زخم زده یا…؟ گاهی به ظاهر دارم یک کاری میکنم ولی وقتی به خودم میام میبینم شاید نیم ساعت دارم توی ذهن خودم با کسی که زش زخم خوردم جر و بحث میکنم ……
[پاسخ]
واقعا ممنون از اینکه این مطالب ارزشمند را در سایت قرار می دهید.
[پاسخ]
بارانی باید تا رنگین کمانی بر آید
و لیموهایی ترش تا که شربتی گوارا فراهم شود
و گاه روزهایی در زحمت تا از ما،انسان هایی توانا تر بسازد.
[پاسخ]
مثل همیشه عالی بود و تاثیر گذار
[پاسخ]
آدم های خاطره پرور، آدم هایی که فولدر خاطرات بد گذشتشون همیشه بازه و فقط لازمه یه کلیک بزنی تا کل جزئیات را برات لود کنن
[پاسخ]
وای که چقدرررررررر قشنگ گفتین
مرسی دکتر شیری
[پاسخ]