متن زیر درس گفتار دکتر شیری در کلاس سفر زندگی است که توسط فواد فرشچی پیاده سازی میشود
————–
هر کسی که تلاش کند زخم های کس دیگری را حمل کند، زخم های خود را فراموش می کند. هیچ مردی حق ندارد که مادر را انقدر درک کند که درد های مادر را بفهمد، شنیدن آن ضرری ندارد اما ادراک آن متلاشی کننده است. هیچ دختری هم نباید بیش از فهم پدرش، تبدیل به غمخوار پدرش شود. درد های بقیه نهایتا باید فهمیده شد اما نباید لمس شود.
هر مردی نیاز دارد در زندگی پدر خودش را درک کند. یک فرد چهل ساله هم جایی از زندگی اش باید چهل سالگی پدر خودش را درک کند و این امر، به شدت به رشد روانی پسر (و همین امر در نسبت دختر و مادر) کمک می کند و لایه لایه پیاز آگاهی را کنار میزند و به مغز تند آن می رسد. پدر و مادر هنوز میراث بزرگترشان را به ما نداده اند و ما می توانیم اینجا آن را بگیریم. این کار به ما هم کمک می کند زیاد برای پدر و مادر خود براق نشویم، آنها را دوباره بازکشف کنیم و آگاهی طعم را تغییر می دهد.
جستن شعف نزد زنان یعنی شعف در پذیرش (شعف زنانه) نه شعف مردانه (شعف ناشی از چالش و جنگ). مردان گاهی باید شعف مردانه را برای برگشتن به اصلشان تجربه کنند. ما مردان، ابزار لازم را برای فهم زنان نداریم و تلاش مذبوحانه ما برای این کار، ما را تبدیل به رابین هود مادران یا هر زن دیگری که در زندگی مان است می کند.
مادران، زخمی که از پدران می خوردند را به جای حل با خود پدران، در گوش پسرانشان خواندند. این پسران را دچار خشم علیه پدران کرد و از بابت آن هم آسیب می بینند هم آسیب می زند. چنین مردی است که در برابر غرش های زنش، کرنش های مخرب دارد. چنین مردی است که سر به گوش رازهای زنانه می نهد و جالب اینجاست که نهایتا زن های اطرافش را از دست می دهد. اگر مردی به زخم هایش تنها اشاره ای کند خلی از ایراد است اما روزی ایراد خود را نشان می دهد که مرد شروع به توضیح دادن زخم هایش به زن کند و به نوعی با این توضیحات، توقع داشته باشد زن برایش زخم هایش را حل کند و اصطلاحا به جای او زایمان را انجام دهد. چنین زنی مادر مرد خواهد شد و نمی تواند دیگر همسر شما باشد. این نوع صمیمیت ها، از نوع صمیمیت های خطرناک است که باعث از دست رفتن نقش همسری در زن می شود. کاری که باید کرد؛ دریافتن پیام پنهان در این راز گوی مرد یا زن است، مرد یا زنی که راز مردانه یا زنانه اش را برای همسرش می گوید، پیام نهفته اش می تواند این باشد که برای من کاری بکن! باید خیلی نرم این پیام را ندیده گرفت و به مرد یا زن اجازه داد سفر خودش را خودش طی کند و اصطلاحا خودش برای خودش کاری کند.
=============================
- درس گفتار سفر زندگی ( خامی مرد) درس پنجم
- تملی معک
- سفر زندگی ( درس نوشته سوم ) روح ما هم نیاز به اقتصاد و حسابداری دارد. حسابداری روانی یعنی سهم آدم در…
- سفرزندگی ( درس گفتارهای چهارم) اونجا به فکر فرو رفتم و برای کسری از ثانیه مکاشفه ای فکری برایم دست
- غرش زن، میو میوی مرد :
- کلاس سفر زندگی ۲ ثبت نام میکند ( پیش نیاز لازم دارد : سفر قهرمانی یا سفر زندگی۱ سال ۹۱ یا ۹۲ )
برای دوره بهار ۹۳ به ما پیامک رزرو رایگان بزنید : ارسال کلمه سفر به شماره ۲۱۸۸۸۴۷۵۹۳
ممنون از پاسختون آقای دکتر،
یعنی از اون افراد فاصله بگیرم؟
من همین کارو کردم،اما زیاد ممکن نیست،چون نمیشه از خانوادت فاصله چندانی بگیری، بیشتر سرزنش میشم، بعدش احساس گناه میکنم!!
[پاسخ]
سلام آقای دکتر،
“هر کسی که تلاش کند زخم های کس دیگری را حمل کند، زخم های خود را فراموش می کند.”
اقای دکتر این جمله خیلی قشنگیه،متاسفانه من مدتهاست اسیر این رفتار هستم، اما جدیدا احساس میکنم که نتیجه این کارم باعث یه جور خشم و بی اعتنایی در من نسبت به اون افرادی که من پای درد دلهاشون مینشستم و سعی میکردم درکشون کنم شده! اما کماکان چنین زخم های زندگی اونها رو حمل میکنم و این رفتارم باعث ایجاد توقع در اونها شده،یعنی از من انتظار میره برای ناراحتی اونها وقت بگذارم و چاره پیدا کنم طوری که از زندگی طبیعی خودم واماندم،
چطور میشه چنین رفتارهایی رو کنار گذاشت، چه کنم آقای دکتر؟؟
====================
میتونید که بیتای عزیز
بدون عصبانیت فاصله بگیرید
[پاسخ]
سلام آقای دکتر
یکسالی میشه چه از طریق رادیو جوان و چه از طریق دانلود بعضی برنامه های خوبتون
و مطالب مفید تون سعی کردم واقعا حرفاتونو بفهمم و در زنگیم به کار بگیرم.
بابت همه زحمتهاتون ممنونیم.(فکر کنم یه جورایی باید پای صحبت 30 سلگی پدر و مادرمی نشستیم وگرنه زنگییمون حتما تا به حال از هم پاشیده بود.بگذریم )
در ضمن سوال آوا برای من جالب و مهم بود. خیلی دوست دارم بگذرم و در جا نزنم.
بی صبرانه منتظر مطالبتون هستم.
با آرزوی بهترینها برای شما
ولی سوال آوا سوال من هم هست. ممنون میشم ا
[پاسخ]
سلام
هربار که نوشته ای از شما می خونم می بینم به نوعی به یکی از موارد خودم یا اطرافیانم پرداخته شده
و تقریبا همیشه افسوس نبودن در جمع تون را دارم
امیدوارم شرایط جوری مهیا بشه که بتونم هرازگاهی از محضرتون فیض ببرم
[پاسخ]
من واقعا سی سالگی مادرم رو درک میکنم. الانم 30 ساله هستم.
ولی مشکل اینجاست که از درک اون همه رنجی که در 30 سالگی و بعدش کشییده ، دچار غصه و غم میشم و انگار میخوام فراموشش کنم. بگم این زندگی منه و من همچون اشتباهاتی نخواهم کرد. یه جایی خوندم این که آدم یه روز ببینه رفتارش داره شبیه رفتار پدر و مادرش میشه، باید بدونه اول مشکلاتشه و یه جای کارش میلنگه…. من رفتارم شبیه نیست اما ترس اینکه زندگی اون رو تکرار کنم ، گاهی آزارم میده هر چند که خیلی روی خودم و افکار تو این 4-5 سال کار کردم و کلا با سبک زندگی مادرم فرق دارم…
[پاسخ]
همیشه عالی و پرمغز و کاربردی مینویسید، ولی این بار یه جور حس خاص اینکه دست روی خود زخمهام گذاشته شده داشتم و از این درک عمیق خودم شعفی دست داد بهم البته در کنار درد آگاهی. بعد دیدم توی همه کامنتها یجورایی این شیداییه موج میزنه. به درستی دست گذاشتین روی این موضوع به عنوان مشکل جدی هم نسلای ما. زبونم قاصره از حتی تشکر خشک و خالی. ولی با این وجود ممنووووووووووووووووون.
[پاسخ]
سلام دکتر عزیز دیروز سخرانی یه خانم دکتر اون ور آب رو گوش میدادم درمورد قربانی وناجی در زندگی مشترک خیلی به این مطلب شبیه بود درست فهمیدم؟
[پاسخ]
با سلام
دکترعزیز واقعیتهارو بیان کردین !!عالی بود…
آقای دکتر اگه مردی تو شروع رابطه موقع معرفی خودش کل زندگی از کودکی تا بزرگی شو تعریف کنه با همه کمبودهایی که داشته، این هم نوعی بیان زخمه برای دریافت کمک؟
===================
بستگی ب لحنش داره…لزوما بازاریابی با زخم نیست
[پاسخ]
چند روزه کلید کرده ام روی سخنرانی های خانواده..حبشی، فرهنگ، …یه واقعیتهایی توی حرفاشون هست اما انگار خیلی عوامانه هست..آدم را با سطح زندگیش مواجه میکند..حالا که اومدم اینجا انگار با قسمتای عمیق و شیک روحم مواجه شدم حس خوبیه..آینه تمیزی هستید استاد
==================
من متوجه نشدم سخنرانی کی بوده سایه
[پاسخ]
سلام دکتر شیری
خدا قوت
در خیلی از مطالب شما به این نکته اشاره میکنید ، باید از درد و رنج عبور کرد ، بلید از زخم ها عبور کرد ، من نمی فهمم منظور چیه ؟ چطور میشه این کارو کرد ؟ امکانش هست یه مطلب مختص این بگذارید ؟ زندگی خیلی برای من سخت بوده و سخت گذشته چطور باید عبور کرد وقتی زیر بارش داری متلاشی میشی
=================
قبلا گذاشتیم باز هم میگذاریم آوا
[پاسخ]
سلام دکتر جان
ببخشید که سوال بی ربط می پرسم
سوالم راجع به mbti
آخه تو کافه توانگری نمی تونم بپرسم نمی دونم چرا این دسترسی رو ندارم 🙁
میشه یه نفر N باشه بعد حالا که mbti یاد گرفته بخواد s باشه ؟؟؟
آخره من این جوری شدم
می خوام بدونم این چیه
احساس می کنم وقتی s هستم راحت تر می تونم کارامو انجام بدم مخصوصاٌ تو محل کارم
ممنون میشم راهنماییم کنید.
======================
ما میتونیم لیلا جان سایر ترجیحات خود را DEVELOP و توسعه بدیم ولی تیپ عوض نمیشه
[پاسخ]
سلام
یه سوال آقای دکتر
کسی که نرم از کنار پیام پنهان همسرش (یا طرف رابطش) بگذره،امکان نداره که با خشم همسرش مواجه بشه؟ یا یه سوتفاهم مسخره؟ اینکه تو بی تفاوتی و ازین دسته حرفها؟ بعد با چه رفتاری بهش بفهمونه که اینجوری نیست؟
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ اردیبهشت ۱۹ام, ۱۳۹۳ ۷:۲۱ ب.ظ:
متوجه نمیشم
[پاسخ]
دکتر جان
ممنون از این نکات بسیار جدید.
[پاسخ]
سلام و ممنون از مطالب عمیق و مفیدی که ارائه می کنید
سوال من هم با سوال آیسانا یکی است که چطوری اجازه بدیم خودش سفر خودش رو طی کنه که به بی توجهی و عدم همدردی متهم نشیم؟!
وقتی داشتم نظر دوستان رو می خوندم یه سری از کلمات ناخواناست و کلمه کامل دیده نمیشه.
لطفا بررسی کنید، ممنون.
[پاسخ]
مرسی که این بحثو باز کردید.
گاهی یه آقای جوون نه تنها رابین هود مادرش هست (که من حق میدم بهش چون مادرشه)، بلکه رابین هود خاله هاش هم هست، رابین هود مادربزرگش هم هست. ولو شده انقدری وقت بذاره برای خوشحال کردن این افراد که همسرشو سه هفته نبینه و یه بعدازظهر باهم ملاقات کنند در حالیکه میدونه از فردا صبحش عازم ماموریت دو هفته ای هستش..
خانم هایی که با همسرشون شاد نیستند رو ببرد مسافرت، ببرد خرید و گردش. بعد برگرده کنار همسرشو غر بزنه که چقدر ملال آوره با این خانوم های سن و سال دار، تنها باشه ولی خب مجبوره! توقع دارند، وظیفه داره..
کم کم خانواده دونفری تبدیل شده به آژانس خیرخواهی و رسیدگی به خانم های ناراضی از همسر، کمک مالی کمک معنوی، ما اصن وقف خانم های ناراضی اطرافمون هستیم که برای خوب زندگی کردن خودشون نیم ساعت فکر (چه برسه به کار) هم نکردن!
====================
مرد نرم خودش و عشق زندگیش را مین گذاری میکند رایحه
باید دید چه پاداشی در این نوع زیستن میگیره این فرد…خودش باید ببینه
[پاسخ]
استاد نفست گرم و شاد باشید
می تونید توضیح بیشتری درباره “راز زنانه” بدهید……
[پاسخ]
دکترجان ممنون این متنو گذاشتید من ازخیانت همسرسابقم خیلی ضربه خوردم وبادخترنوجوونم زندگی میکنم.تمام سعیم براینه که اون شاهد دردهاوزخمهای روح من نباشه اماخیلی سخته وقتی خودت داغونی بایک نوجوون هم کناربیای .بهترین رفتارچیه تا فرزندی که دردمادررودیده رشدروانی سالمی هم داشته باشه .متشکرم
=======================
بستی به خودتون داره مونا
اگر از زخمتون عبور کنید دختران نیز به طور واقعی عبور خواهد کرد در غیر اینصورت او نیز درگیری ذهنی خواهد داشت
[پاسخ]
من هر موقع از مامانم بخوام از جوونی هاش بگه اول آب دهنش رو قورت میده، نفس عمیق میکشه، نگاه میکنه به سقف، یه لبخند گنده میاد رو صورتش، و بعد شروع میکنه، با چنان هیجان و لذتی تعریف میکنه که انگار همین دیروز بوده که بابامو تور کرده! صد بار هم که بپرسی خیلی مشتاقانه و با همون آب و تاب تعریف میکنه! بعدهم سریع یه چایی دم میکنه میبره و دوتایی میشینن خاطراتشون رو مرور کردن. یه مواقعی فک میکنم اینا جوونی کردن، ما هم به خیال خودمون داریم جوونی میکنیم. والا من یک دهم مامان و بابام از جوونیم لذت نبردم. همینه که الان اگه به مامانم بگی میای بریم مهمونی؟ ۵ دقیقه بعد دم دره. بگی مسافرت همینطور… نه اصلا تو خونه زندونیش کنی ۵ دقیقه بعد تو حیاط سوار تاب داره پفک میخوره، همیشه خوشحاله واسه خودش…
[پاسخ]
سلام و شبتون قشنگ.واییییییییییییییی استاد خیلی ظریف بود من تا به حال به این مساله فکر نکرده بودم بسیار جالب و تامل بر انگیز
[پاسخ]
گاهی میام اینجا به خودم میگم کاش شش سال پیش همچین چیزایی رو میشنیدم. ولی الانم دیر نیست 🙂 چقدر خام بودم و نمیدونستم… الان میدونم که واسه همه اتفاقاتی که افتاده منم با پذیرش نقش اشتباه مقصر بوده ام. این خودش اولین قدمه.
=====================
افرین به این جرات
[پاسخ]
واقعا چقدر زیبا و بجا به این موضوع پرداختید دکتر
اما دکتر گاهی خیلی مواقع خود فرد علیرغم اینکه این پیام را برایش به قول شما خیلی نرم نادیده میگیریم واکنش خیلی منفی نشون میده و زیر همه چیز میزنه .حتی زندگی مشترک
این تجربه شخصی من بود در زندگی
[پاسخ]
چقدر پیچیده است در عمل !
[پاسخ]
این بیانات نقطه الفی بود برای شروع تصحیح راه. لطفا منبعی معرفی بفرماییدجهت یادگیری بازیابی ره رهایی از این ادراکات و در پی اش متلاشی شدنها…..
دردم وسیع تر از آنی است که بگنجد در کلام، گویی فقط درد دیگران است که زندگی می کنم و لاغیر!!!!!!
[پاسخ]
آنا پاسخ در تاريخ بهمن ۱۴ام, ۱۳۹۲ ۱۱:۵۶ ب.ظ:
رعنا جان، نقطه عطف صحیح است.
[پاسخ]
wooooow…باید خیلی نرم این پیام را ندیده گرفت و به مرد یا زن اجازه داد سفر خودش را خودش طی کند و اصطلاحا خودش برای خودش کاری کند….
مثل همیشه 1 نکته عالی دیگه…مرسی دکتر عزیز…دکتر بیشتر توضیح می دید که چطور باید اینکارو کرد که به بی توجهی و عدم همدردی متهم نشیم؟
[پاسخ]
واقعا فوق العاده بود من تمامی این لحظات را تجربه کردم از مهارت های آقای دکتر این است که چیزی که در ذهن میگذرد و نمیتوان در قالب جملات بیان کرد به بهترین حالت ممکن بازگو میکند، چگونه میتوان این بعد از رفتار را تقویت کرد آقای دکتر؟
[پاسخ]
استاد ممنون از اطلاعات خوبتان
اما این ” ی ” واقعا داره اذیت مان می کند
با تجدید احترام
[پاسخ]