سالها قبل مشرف شده بودم سفر عمره و در صفی در محاذات خانه کعبه ایستاده بودم که استلام حجرالاسود کنیم. نیم ساعتی زیر افتاب بودیم که رسیدیم تقریبا که یهویی یه ” برادر” درشت هیکل و افریقایی خودش را چپوند جلوی من و الله اکبر گویان جو داد و با ارنج کوبید در پهلوی ما و با حالی واله و شیدای خدای متعال رفت و به حجر دستش را رسانید…!!! احتمالا فکر کرده توفیق خاصه الهی بوده که طلبیده تش و از این دست خرافات که ناشی از میل انسانها برای “خودخاص انگاری” است
اونجا به فکر فرو رفتم و برای کسری از ثانیه مکاشفه ای فکری برایم دست داد که چرا ما مسلمین میتونیم اینقدر بدبخت باشیم زیرا مفاهیم را ساده لوحانه ادراک کرده ایم…سنگ مهمتر است از انسان…خانه مهمتر است از صاحبخانه
—————————————
بعد از ۱۵ سال مطالعه و فکر کردن در سبکهای دین ورزی فهمیده ام که دین داری “عامیانه “داریم و “عالمانه”
- در دینداری عامیانه تعداد رکعات نماز و روزه مهم است، مخارج حروف مهم تر از خود حروف است.
- در دینداری عامیانه “زن “مطرود است و حامل شر. در دینداری عالمانه “انسان” است که مسئول است.
- در دینداری عالمانه ادم ها به سادگی زیر بار خیلی حرف ها نمی روند و لازم است حرفها برایشان محقق شود.
- در دینداری عامیانه خیلی اسطوره سازی می شود. جنبه های اسطوره ای انقدر بزرگ می شود که چیزی برای تفکر نمی ماند. اسطوره برای پرستش است. در دینداری عالمانه، پیامبر اسوه است. اسوه چیزی است که باید مطالعه اش کرد؛ نه مانند شاهنامه ای که گذاشته ایم سر طاقچه، اسوه چیزی است که باید زیست.
- در دینداری عالمانه هرچه سوالات بیشتری داشته باشی، ایمان قوی تری داری. در دینداری عامیانه اما، حجم فیزیکی عمل است که مهم است؛ تعداد عمره و حج مهمتر است از فردیت حج گزار
—————————————–
مبارک باشه تولد مردی که باعث رویش و تولد دوباره خیلی ها شده، سایه تون مستدام
===========
امیدوارم اهل رویش باشیم
[پاسخ]
دکتر جان ، مقیم داخلی لبافی نژادم که متاسفانه برای ورود به جی میل به مشکل برخوردم ، رمز امنیتی میخواد تا مجدد ایمیل را چک کنم. به هر حال از لطف شما ممنونم.
[پاسخ]
سلام و دستتون بی بلا.بسیار عالی است ولی متاسفانه بیشتر ما دینداری عامیانه داریم یا اصلا دین نداریم و به هیچ صراطی مستقیم نیستیم و این هر دو بسیار بد و خطرناکن
[پاسخ]
چقدر عالی
چقدر زیبا
ممنون آقای دکتر عزیز…
[پاسخ]
حضور روشنفکرهای مسئولی چون دکتر شیری گرامی در شرایط امروز برای تصفیه و خرافه زدایی و روشن کردن فکر و اندبشه قشر جوان با بسیار محسوس است و ضروری. به شخصه بعد از سفر حج و دربدری در دین ،بازگشت به آن را با نوشته های تامل برانگیز شما با نگاه روانشناسانه به دین ، در حال گذار هستم.
* دکتر عزیز، بعد از همایش ماهان در پی فرمایشتان ایمیلی برایتان ارسال کردم اما موفق به دریافت تصاویر یادگاری شما نشدم ، اینجا هم نوشتم که مطمئن باشم برایتان درست ارسال شده باشد.با تشکر
==================
همن شب برات فرستادم و تعجب کردم جوابی نیومد ازت
[پاسخ]
منم ب ملیسا تسلیت میگم..دکتر تاحالا در مورد مرگ ننوشتید..من خودم بعضی وقتا جدی بش فکر میکنم و ب نتیجه نمیرسم..اینکه واسه چی اینهمه میدوییم..خیلی سوالای دیگه..خیلی دوس دارم از نگاه شما اینارو بدونم…
——————–
رضا جان بارها نوشته ام ولی باز هم مینویسم…مهمترین الهام بخش من در بحث مرگ نهج البلاغه است و دعوت امیر المونین به مرگ اندیشی پویا در برابر مرگ اندیشی ایستا
[پاسخ]
ملیسای عزیز ، بهت تسلیت میگم و از خدای متعال که به رحمتش ایمان دارم صبر آرزومندم.
[پاسخ]
الان ساعت ٣ نصف شبه و من کلافه به علت بیخوابی اومدم اینترنت تا بلکم خوابم ببره. تو رو خدا رعایت کنید: تویی که مهمونی شبونه داری بفهم که ساعت ٢ شب بیشتر ادمای نرمال خوابن، ارومتر مهمونا رو بدرقه کن الاغ. حداقل بچه بی ادبت رو کنترل کن داد نزنه مهندسین محترم تو خونه های جنوبی اتاق خواب رو اونور تعبیه کنید نه طرف خیابون. و در آخر هم ای تویی که شب به خیال خودت یواشکی داری سیگار میکشی اینو تو اون مغز پوکت بکن که تاریکی دلیل نمیشه دود سیگارت تو خونه پخش نشه احمق. فک کردی حس بویایی شبها کار نمیکنه؟! اون علمت بخوره توسرت. شیطونه میگه برم بزنم له اش کنم.
[پاسخ]
سلام
دکتر جان انتقادی نسبت به سایت شما داشتم.
با توجه به درخواست خودتون، موضوع رو توی
کامنت مطرح نکردم و به Gmail شما فرستادم.
[پاسخ]
سلام دکتر جون خدا قوت مثل همیشه عالی
کاش به جای کمیت دین به کیفیتش فکر کنیم
ملیسا جون تسلیت میگم خیلی سخته درکت میکنم…………….خدای مهربون پشت پناهشونه………
[پاسخ]
دکتر سایت با گوشی بالا میاد ولی فعال نیست که بشه خوند سایتتونو..منظورم اینه که مثلا این که تملی.. میاد ولی نمیشه انتخابش کرد..ایراد از گوشی م نیست چون همه سایتاهای دیگرو اکیه..
===============
همین فردا پیگیر میشم رضا جان، چند تا دیگه از بچه ها گفتن و جدیه این اشکال
[پاسخ]
ملیسا جان تسلیت. میدانم مادرجان قرین رحمت الهی هستند و برای شما فرزندان دلبندش از خدا صبر تقاضا میکند.
[پاسخ]
دکتر عزیز سلام
بازم سری زدم به سایت پر بارتون و متن سفر چهارم رو خوندم. دلم گرفت و حالم دگر گون شد. از دینداری های عامیانه دلگیر و خسته ام. از ظاهر بینی ها و ندیدنهای ناب انسانی خسته ام. دکتر عزیز تو سال 28 زندگی ام به این نتیجه رسیدم که دین برای من هیچ کارکرد اجتماعی و فرهنگی به خودی خودش نداشته. یا حداقل آنچه که در عرف ارایه می شه. من تکه تکه مسیرم رو از دل بزرگان بی ادعا که عالمانه زندگی می کنند و یا زندگی کردند پیدا می کنم. دکتر عزیز کرامت انسانی در جامعه ی امروز ما چه جایگاهی داره ؟ آیا اگر انسانی نباشد دینی تعریف می شود. ؟! گاهی فراموش می شود که دین باید در خدمت انسان و راهگشای مسیر تعالی باشد نه اینکه انسان بشود خدمتگزار عوامانه ی دین . به قول قیصر امین پور
زدین ریا بی نیازم ، بنازم
به کفری کز ایما نم می تراود
[پاسخ]
با سلام خدمت آقای دکتر شیری. با اجازه ازتون می خواستم به melisa تسلیت بگم:
حکایت عزیزان و ما،حکایت برکه است و ماه؛دور از هم اما در دل هم.
[پاسخ]
سلام ملیسای عزیز
غم سنگین قلبت از این فقدان رو توی قلبم حس کردم . . . خداوند به شما صبر و آرامش بده و ان شاءالله خدا جبران کنه.
امروز سر یه مسالهء احمقانه با مادر بحث کردم . . . . . امیدارم دووووور باشه زمانی که من جایی باشم که الآن تو هستی. می دونی، من خیلی مادرم رو دوست دارم؛ مثل تو، مثل همه . . . اما موضوع اینکه آدما از یه جایی به بعد نزد عزیزانشون زیادی هستند و این باعث اصطکاک میشه.
[پاسخ]
آقای دکتر از ته دل متشکرم
[پاسخ]
سلام دکتر جان سلامت وشاد باشید.ا
[پاسخ]
سلام استاد
هفته پیش از غم بیماری 8 ماهه مادر نوشتم و گفتم که نمیتوانم از این غم عبور کنم….گفتم چند روزست فقط با نگاه به آسمان آرام میشم….شنبه پیش گل سرسبد زندگیمان به آسمان رفت…….و از تمام غمها و دردهای این دنیای فانی راحت شد و زندگی جدیدش را آغازکرد…هفت روز از نبودش میگذرد…اما حضورش هنوز احساس میشود….من تکیه گاهی چون همسرم دارم اما نمیدانم ازاین پس خواهر19 ساله و برادر مجرد و پدرم را چطور یاری کنم؟؟؟؟با بار این مسولیت چه کنم؟؟؟
====================
ملیسای گرامی
تسلیت ما و خوانندگان این سایت را پذیرا باش
درباره مسوولیت نوشتی و یادت باشه مسوولیت خود اون ادمها بیشتره در حفظ جان خویش در برابر این مصیبت
نباید طوری احساس مسوولیت کنی که اونها ناتوان بشوند
[پاسخ]
مرضیه پاسخ در تاريخ بهمن ۱۲ام, ۱۳۹۲ ۳:۱۴ ب.ظ:
ملیسای عزیز بهت تسلیت میکم حال الان شما رو خوب میفهمم غم ازدست دادن یه عزیز که پاره ای از جانت هست خیلی سخته فقط خداوند بزرگه که میتونه به ما صبر بده خداوند رحمتشون کنه و از خدا برای شما و خانوادتون صبر طلب میکنم
[پاسخ]
گلي جون پاسخ در تاريخ بهمن ۱۲ام, ۱۳۹۲ ۷:۳۲ ب.ظ:
ملیسا جون منم تسلیت میگم. من مطمئنم ٨ ماه خیلی سخت تر از این ٨ روز گذشته. اینکه بدونی بیماری لاعلاجه و آخرش مریض رو از پا درمیاره، گاها آرزو میکنی زودتر این اتفاق بیافته. اصلا اتانازی واسه خاطر همینه که مریض کمتر درد بکشه. حالا مادر تو هم آروم شده، غم دوری تحملش سخته ولی حداقلش می دونی که دیگه در عذاب نیست.
[پاسخ]
farshad پاسخ در تاريخ بهمن ۱۲ام, ۱۳۹۲ ۱۰:۳۶ ب.ظ:
تسلیت می گم ؛روحشون شاد و قرین پروردگر
[پاسخ]
غزل پاسخ در تاريخ بهمن ۱۳ام, ۱۳۹۲ ۱۱:۴۴ ق.ظ:
ملیسا خانم منم بهتون تسلیت میگم و برای شما و بقیه اعضای خانواده ؛ آرزوی سلامتی و آرامش دارم .
[پاسخ]
Parvaz پاسخ در تاريخ بهمن ۱۳ام, ۱۳۹۲ ۴:۰۱ ب.ظ:
ملیسای عزیز غمت را با بند بند وجودم درک میکنم چرا که هنوز بعد از پنج سال داغدار مرگ مادری هستم که وجودش رحمت بود و سایه اش آرامش . اما چاره ای نیست نمی توان به جنگ زندگی رفت ، درست است که مادر در کنارتان حضور فیزیکی ندارد اما زمان که میگذرد حضورش را در قلبت و روحت احساس میکنی من همیشه احساس میکنم کنارم است و من را میبیند و حرفهایم را میشود. خیلی سخته اما مطمئن باش خدا اول توان تحمل و صبر را میدهد بعد مصیبت را . باید تسلیم باشی و صبور امیدوارم خداوند رحمان صبری زینب وار به تو عطا کند.
[پاسخ]
با سلام دکتر عالم ما!
خیلی مفهومی بود واز حرفای دل ما…حرفایی که دارن بغض میشن…دینداری عالمانه یعنی فقط نوک بینیمونو نبینیم!یعنی با بدعتهای غیر قابل تحمل زندگی رو سخت تر نکنیم وعده ای رو از دین فراری ندیم و “بیزار” نکنیم!آقای دکتر واقعا دلم پره!تو جامعه به ظاهر دینی زندگی میکنیم ولی دو تا جوان به خاطر مشکلات مالی دور از هم موندن و دارن میجنگن واز رسوم غیر “عالمانه” که صدها مشکل جلوی پاشون میندازن به ستوه اومدن! دلم پره ازین بی عدالتیها…25 سالمه ودلم میخواد با مردی که خودشه و خودش وحمایت خونواده رو نداره ومیخواد زندگی شو شروع کنه ، زندگی کنم!ولی با این سنتهای افراطی حتی مقدمه شم هم هفت خان رستمه!داریم تو اوج جوانی زیر این فشارای اقتصادی خم میشیم… باز هم نگاهمون به بالاست … و تمام امیدمون…
[پاسخ]
صفورا پاسخ در تاريخ بهمن ۱۲ام, ۱۳۹۲ ۷:۰۳ ب.ظ:
فهیمه جان باهات شدیدا همدردم
تا کی باید این فشارا رو تحمل کرد؟
دارم کم کم قید خودمم میزنم چه برسه به طرفم
راه حلش چیه واقعا؟ ما که اینقدر فکر کردیم داریم میترکیم
[پاسخ]
فهیمه پاسخ در تاريخ بهمن ۱۳ام, ۱۳۹۲ ۹:۳۲ ق.ظ:
صبر …
[پاسخ]
سلام:آقای دکتر
ممنون از شما:که چکیدهء متن درس دورهای جدیدرا را در سایت میگذارید
از ارتباط بادانش شما به خیلی از جواب سوالهام میرسم
احساس میکنم سطح آموزش سفر داره عمیق تر میشه
[پاسخ]