شمال افغانستان- ولایت تخار
پسر بچه هایی ۱۰-۱۴ ساله را انتخاب میکنند ، لباس زنانه تنش میکنند ، به مچ پایش آویزه های صدا دار میبندند که موقع رقص سر و صدا کند و او میرقصد در جمع مردان و بعد صاحب این بچه که معمولا مردی صاحب نفوذ و زمین دار یا نفر دار است با این کار فخر میفروشد ( ترکیبی از رفتار برده داری + پدوفیلیا) متاسفانه همه این بچه ها در مرحله بعد مورد سوء استفاده های جنسی قرار میگیرند و مدتها مفعول این آقا خواهند بود. اگر فیلمهای منتشره مستند این پدیده وحشتناک بچه بازی را ببینید که خیلی طبیعی در ولایات شمالی افغانستان جریان دارد ، حس عمیقا دردآوری را تجربه خواهید کرد.
مشهورترین مستند را رسانه PBS تهیه کرده است. رسانه ای آمریکایی که از سال ۱۹۸۳ با برنامه FRONT LINE مستندهای تکان دهنده ای درباره زندگی انسان تهیه و پخش کرده است.
مستند DANCING BOYS OF Afghanistan ( لینک این برنامه در صفحه رسمی فیس بوک عبارت است از : https://www.facebook.com/doctorshiri ) در آپریل ۲۰۱۰ پخش شد که توسط نجیب الله قریشی یکی از خبرنگاران افغان که در انگلستان زندگی میکند تهیه شده است. نجیب الله در سال ۹۱ به علت گزارشی که تهیه کرده بود به شدت کتک خورده و بستری میشود و در مجموع با سری نترس این مستند تکان دهنده را بعد سالها تهیه میکند .
در این مستند با “دستجیر” یکی از مجاهدین سابق که الان از پولدارهای بزرگ منطقه است و در تجارت اتومبیل مشغول است ، آشنا میشویم ، مردی تقریبا ۵۰ ساله دارای خانواده و دو فرزند ، نماز خوان و ظاهر الصلاح که کارش اداره کردن یکی از شبکه های بچه بازی است. نجیب الله اعتماد دستجیر را اینطور جلب میکند که قصد تهیه برنامه ای تطبیقی درباره سنت رقص پسران افغان و اروپا را دارد .
در ادامه داستان ما به دنیای وحشتناک بچه بازی در افغانستان میرویم. جایی که بچه های ۱۱-۱۵ ساله به علت فقر و نداری و یتیمی به ثروتندان فروخته میشوند و اگر اجتناب کنند به شدت کنک میخورند و حتی کشته میشوند ( در فیلم هست ) فیلم به شکل اعجاب آوری مسوولین ارشد پلیس را نشان میدهد که از قانون ضد بچه بازی حرف میزنند ولی در مراسم شبانه رقص پسران حضور دارند !
در بخشی از فیلم یکی از فرماندهان سابق مجاهدین چنین میگوید که بعضی فرماندهان افغان در زمان جنگ شوروی مبادرت به این امر ورزیدند و اگر اهل این برنامه ها نبودی ، به شبکه قدرت راهت نمیدادند و لذا من نیز شروع کردم و خیلی هم خوشم اومد و اگر زنم اجازه بدهد بازهم انجام میدهم ( لحن واضح افراد در این مستند نشان میدهد کمترین خجالتی از این انحراف نمیکشند و جای تعجب دارد که با وجود دستور صریح اسلام مبنی بر سنگسار چنین مردانی ، چگونه فرهنگ بدوی برده داری کوچکترین تغییری علیرغم حضور شریعت قدرتمند اسلام در این دیار نداشته است ! )
در وبسایت پزشکان بدون مرز چنین درج شده است :
کودک آزاران با سوء استفاده از فقر اقتصادی خانواده ها، بچه های کم سن و سال را با تطمیع پول و غذا به خود جذب می کنند و مورد سوء استفاده جنسی قرار می دهند. این موضوع چنان در بعضی از مناطق شدیدا سنتی افغانستان مثل ” تخار “، شایع است که حتا ویدئوی فیلم های بچه بازی به طور علنی در آن فروخته می شود.
نیروهایی که در این رابطه فعالند در به قتل رساندن افرادی که بر سر راهشان قرار می گیرند درنگ نمی کنند .
این کودکان قربانی “بچه بازى” و “بچه بازان” در افغانستان هستند و مقامات دولتی نه تنها از بهره برداری از این کودکان جلوگیری نمی کنند که بنابه گفته سازندگان و شاهدان دراین فیلم، بسیاری از افراد بلندپایه در این تجارت و سوءاستفاده از کودکان، نقش مستقیم دارند. فیلم “پسرهای رقصنده افغانستان”، پرده از تشکیلات گستردهی پدوفیلها در افغانستان برمیدارد.
از دیگر بخش های این فیلم مستند تکان دهنده, پرداختن به سرنوشت وحشت انگیز پسربچه هایی است که طعمه سوداگران شده و بواسطه فقر شدید و بعضا با تایید پدر و مادرانشان به سوداگران بچه بازی در افغانستان فروخته می شوند. کودکانی که در جلوی مردان و “صاحب خود” ابراز می دارند که که از زندگی خود بسیار راضی هستند اما زمانی که تهیه کننده فیلم موفق می شود که آنها را به تنهایی در جلوی دوربین بنشاند ملتمسانه تقاضای کمک کرده و می گویند که زندگیشان تباه شده است. پاسخ تقریبا همه کودکان و والدینشان به این پرسش که چگونه حاضر به کمک به این سود آوران هستند این است: تهدیدات سوداگران, ترس از جان و البته فقر و نیاز به پول جهت ادامه ی بقا و زندگی.
در فیلم تلاشهای بین المللی را نیز برای ایجاد کمپین ضد بچه بازی میبینیم ولی پرواضح است که تغییر این فرهنگ با حضور محاهدین سابق که الان صاحب پول و قدرت و ثروت منطقه هستند ، نیاز به امیرکبیری بزرگ دارد.
چرا امیرکبیر ؟
در کتاب تاریخ اجتماعی روابط جنسی در ایران ( نوشته ولیم فلور – ترجمه محسن مینو خرد – منتشره در استکهلم- قابل داون لود در سایت کتابناک ) به سابقه انحرافات جنسی در فرهنگ ایران اشاره میشود و نقش قدرتمندی که امیرکبیر در جمع کردن این قصه از خیابانهای شهر داشته است.
در ایران گزارشهای آماری دقیقی درباره پدیده پدوفیلیا ( آزار جنسی کودکان) موجود نیست ولی پر واضح است که دراین زمینه سوابق خوبی نداریم. فیلم سینمایی هیس – خانم پوران درخشنده- گامی صحیح برای رویارویی با این پدیده بود. بنده به عنوان میهمان ویژه جشنواره فجر پارسال درباره این فیلم توضیحانی دادم و تاکید کردم قربانیان این پدیده خطرناک نباید از حمایت اجتماعی و خانوادگی محروم بمانند. در افغانستان فقر باعث میشود خانواده ها فرزندان خود را در اختیار این منحرفان بگذارند ولی در ایران ، به ریشه یابی های دیگری میرسیم. سابقه آزار جنسی توسط محارم ، آسیب جدی به روان فرد قربانی میزند و او بعدها به درمانهای جدی احتیاج دارد . فردی که آزار جنی در کودکی دیده به ” من خوب نیستم” شدیدی دچار میشود و با سرزنش خویش و نه فرد خاطی ، همیشه احساسی مبهم درباره خویش حمل میکند که منجر به اختلالات رفتاری او میگردد
==============================================================================
پانوشتهای مهم :
توضیحات خانم شیرین جزایری را عینا از وبسایت فارسی دویچه وله نقل میکنم :
ویلم فلور (Willem Floor)، جامعه شناس و پژوهشگر هلندی به زبانهای فارسی و عربی کاملا مسلط است و تا به حالنیز کتابهایی زیادی را درباره تاریخ و فرهنگ ایران نگاشته است. وی انتشارترجمهی فارسی کتاب «تاریخ اجتماعی روابط سکسی در ایران» را فرصتی برای خود میداند که خواننده را با «تاریخ ۲۵۰۰ سالهی هنجارها، ایستارها و زناشویی و زناشویی موقت، روسپیگری، همجنسگرایی و رواج بیماریهای واگیردار سکسی در جامعه ایران» آشنا کند. او در این «سفر تاریخی» نشان میدهد که چهگونه هنجارها و کردارها در زمینههای یاد شده درگذرقرنها تغییر یافته یا پایدار ماندهاند.
فلور در کتاب خود از منابع گوناگونی بهره گرفته است، از ادبیان قدیم ایران، از مسعود سعد سلمان، سوزنی سمرقندی، حافظ و سعدی، مولوی و عطار گرفته تا یادداشتها، خاطرات و مشاهدات خارجیهایی که در طول تاریخ به ایران سفر کرده و گزارشهایی درباره مشاهدات خود نوشتهاند.
ویلم فلور Willem Floor، در سال ۱۹۴۲ در هلند به دنیا آمده و در فاصله ۱۹۶۳ تا ۶۷ در دانشگاه اوترخت در رشته جامعه شناسی و اقتصاد تحصیل کرده است. او د ر۱۹۷۱ در همین رشتهها از دانشگاه لیدن دکترا گرفت. فلور میگوید: «با خواندن تاریخ بیهقی بود که من عاشق فرهنگ ایران شدم و دیگر رهایش نکردم. از آن زمان، که ۴۵ سال پیش است، تحقیقاتم را برای جامعهی با فرهنگ و با تاریخ ایران ادامه دادم.» او در سالهای گذشته بارها در ایران بوده و به اقصی نقاط کشور سفر کرده است.
از جمله کتابهای دیگر ویلم فلور می توان از “تاریخ تئاتر در ایران”، “بهداشت عمومی در ایران دوره قاجار”، “تاریخ اقتصادی اجتماعی در دوره صفویه”، “تاریخ پنج شهر از جمله تاریخ بندرلنگه”، و کتاب دیگری راجع به بندر عباس و میناب، “خلیج فارس، ظهور عربهای خلیج فارس ۱۷۴۷ – ۱۷۹۲” و کتابهای اخیر وی “سفر به شمال ایران از ۱۷۷۰ تا ۱۷۷۴” ، القابها و اجرتها در ایران صفوی نام برد. ویلم فلور در حال حاضر مشغول نگارش کتاب “بازیهای ایرانی” است که به زودی منتشر میشود.
——————————————————————————-
- توضیحات frontline درباره مستند را اینجا بخوانید
- به وبلاگ ” مجیب الله ژرف نگر” دانشجوی دانشکده فقه و شریعت دانشگاه هرات سری میزنم :
داشتن یک بچه جوان زیبا و رقصنده خوب اینجا علاقمندان بسیار دارد.
همه اینها بچه بی ریش را می شناسند.
بچه های نیمه جوان که ریش ندارند و قشنگ باشند ، لباس های زنانه و دخترانه را برایشان می پوشانند و در محافل خوشی در شمال افغانستان آنان را می رقصانند.
در شمال افغانستان از قدیم ها مروج است که تعداد از مردان ثروتمند بچه های رقصنده را نگاه می کنند و غالباً با مرور زمان این نوجوانان مورد سو استفاده جنسی قرار می گیرند ، این کار ها بیشتر از سوی تعداد از کسانی که حالا به نام جنگ سالار مشهور اند صورت می گرفت و می گیرد.
در اکثر ولایات شمالی و گاهی ولایات جنوبی مانند کندهار افغانستان رقصاندن پسران نوجوان به یک رقابت میان یک قشر از زورمندان آن محل مبدل شده است.
بسیاری از قوماندان جهادی یک قدم پیشتر گذاشته اند و بی ریشان خود را در محافل خوشی به شکل مسابقه ای به میدان رقص پیش می کنند.
هر پسر کوشش می کند از دیگران پیشی گیرد .
محمد یاور یکتن از فرماندهان جهادی ضد طالبان می گوید :
” بچه بیریش ها تلاش می کنند از یک دیگر بهتر برقصند .
” لباس های زنانه را برایشان می پوشانیم ، زنگ ها را به پاه هایشان می بندیم ، سینه های بچه ها نیز باید هنگام رقص مانند زنان برجسته تر باشد ، و سرخ کردن لب های آنان با لب سرین نیز در شهر پلخمری مرکز ولایت بغلان معمول است”.
این کار ها را در افغانستان بچه بازی می گویند و در شمال افغانستان تاریخ دیرینه دارد .
اما اکثراً بچه بازها نمی تواند تنها از رقص بچه ها لذت ببرند و آنها تنها با رقص قناعت نمی کنند .
یاور میگوید : من از نگهداشت بچه بیریش بسیار لذت می برم.
“خندها و بوی عطراگین بدنش همرا با نازش مرا می کشد”
یاور ۳۸ ساله که یک تجارت پیشه معروف منطقه خود می باشد علاوه می کند که ، سه سال پیش یک پسر نوجوان قشنگ را برای کمک در امور تجارتم استخدام کردم تا من را کمک کند ، او سه سال با من بود تا اینکه روزی ۱۵ ساله شد .
بعداً به تلاش شغلی بود که هم کار کند و هم در آنجا اقامت نماید من از او تقاضا کردم که با من باشد .
“یاور” که عکس پسر را به من نشان می داد گفت:” من زن نداشتم او مانند زن من بود “
خدایا کمک.
[پاسخ]
اولین بار همچین توصیفی رو تو کتاب بادبادک باز خالد حسینی خوندم.پسری با همین خصوصیات ظاهری و لباسهای بالا و سرمه در چشم بالا در مجلس بزم طالبان.
و متاسفانه این فرهنگ شاهدبازی از قدیم الایام بوده و شاه و روحانی و عارف هم گویا به آن اعتیاد داشتند و فقط در عصر پهلوی اول گویا کم و بیش دکانشان تخته میشود که بسیاری میگویند علل بعضی از مخالفتها با او همین مسیله بود .
آدم دلش میسوزه کسانی که رو واو به واو رعایت قوانین اسلام حساسند حالا چه تو ایران چه افغانستان و پاکستان و کشورهای عربی و تار موی زنان عرش خدا رو به نظرشون به لرزه درمیاره و برای کاریکاتورها تظاهرات میکنند چطور درباره مسیله ای این چنین که در نص صحیح قرآن نهی شده و گناه کبیره است سکوت میکنند و حتی جزو فعالین این محافلند و تازه غرب رو برای پذیرش ازدواج میان همجنس گرایان تکفیر میکنند.
[پاسخ]
سلام.
مشکلات جسمی مثل عدم کنترل مدفوع و …. برای بچه ها پیش نمیاد?
[پاسخ]
مرگ بربچه بازان
[پاسخ]
hamin jenabe molana ham az injor enherfha dashtan ,eshare be bache bazi va mogh bachegan ,dar ashaarash!!
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ مهر ۱۰ام, ۱۳۹۳ ۹:۰۴ ق.ظ:
نبید درباره ادبیات اینقدر ساده نظر داد
حداقل کتاب شاهدبازی در ادبیات فارسی را نگاهی بیندازید
مغ بچه تا جاییکه میدانم تعبیر مولوی نیست و قرن 8 است
[پاسخ]
چه وحشتناک!چقدر درون انسان ها می تونه تاریک و سیاه باشه!یاللعجب از این حماقت بی انتهای بشر!فقط کافیه یه نگاهی به انتهای کارو اون یک متر جای تاریک وسرد درون خاک که قراره پیکرت رو از دیده ها مخفی کنه و رفته رفته یادت رو از خاطره ها محو…دیگه جایی برای این بولهوسی ها نمی مونه
قل اعوذبرب الفلق من شر ما خلق…
[پاسخ]
حالت تهوع گرفتم
با خوندن این مطلب حالم بهم ریخت
انسان چقدر میتونه پست یا بلند مرتبه باشه،این فرزند آدم چه مقدار تاریکی رو توی وجود خودش میتونه حمل کنه، یا شایدم نور مثل حضرت مولانا
یکی مثل این بیشرف میگه پسر 15 ساله مثل زنم بود
و یکی مثل همام که با 5 دقیقه صحبت امام علی از حالات متقین، جسمش ظرفیت روح بزرگش رو تحمل نمیکنه و جان، به خدای جانها میسپارد
راستی سهم من از این تاریکی و نور چیه؟ آخرین بار کی با خودم حساب کتاب کردم؟ چندتا آدمو رنجوندم؟ خدایا تو نگاهم کن
[پاسخ]
مریم پاسخ در تاريخ آذر ۱۵ام, ۱۳۹۴ ۳:۳۰ ب.ظ:
متاسف میشم.اما این داستان سالهای سال انسان بوده ،پولدار وفقیر هم نداشته،درطول تاریخ به کرات رویت شده ،ولی قبح ان همچنان برجاست .اما نا انسان،طمع،هوس وجود دارد ،این تکرار میشود.فقط اگاهی دادن به. نو جوان کمک کننده است.
[پاسخ]