دیشب سر درس ” خودشکوفایی ” یاد خاطره ای افتادم ، نقل ۷-۸ ماه پیشه ،
رفته ایم با همسر خانم فرشی گبه ای چیزی بگیریم واسه جلو تلویزیون ؛ فروشنده برامون توضیح میداد و یه گبه کرم رنگ قشنگ برامون انداخت کف مغازه و شروع کرد به توضیح دادن. ما گفتیم تو هوای الوده تهرون ، این فرش زود کثیف میشه و رنگش خیلی روشنه. ایشون یه نگاهی به ما انداخت و گفت : نه خیر ! بعدش به شاگرد مغازه گفت یه پپسی براش از یخچال بیاره ، جاتون خالی پپسیه را باز کرد و کامل ریخت رو فرش کرم روشن و با کفش رفت روش و حسابی گل مالیش کرد!
ما که حسابی جا خورده بودیم فقط سکوت کرده بودیم و مقدار متنابهی کف کردگی!
بعدش یه دستمال آورد و دوبار روی کثیفی کشید و انگار نه انگار که تا چند ثانیه قبل گلی و کثیف بود !
قبل اینکه تو افق محو بشه بهمون گفت تکنولوژی نانو در این بافت به کار رفته که چرک نمیگیره .
میخوام از این داستان استفاده بکنم و بگم بعضی ها هستند از تکنولوژی نانو در روانشان استفاد میکنند ، هیچ غباری به جانشان نمینشینه…خود را در معرض خیلی آدمها و عقاید عجیب غریب و سبکهای عیجب تر زندگیشون قرار نمیدهند ، اصراری به تغییر مردمان ندارند و اصرارشان درست زیستن و مسوولانه عمر کردن است
” ﻗﺒﻞ اﯾﻨﮑﻪ ﺗﻮ اﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺑﺸﻪ” !!!!
🙂
حال میکنم که واقعا یکی از خود ما ها هستین آقای دکتر(با وجود تمام علم و تجربه ای که دارین)!
یکی از دلایل اینکه همه ی حرفاتون واااقعا به دل میشینه همینه,برای تک تک حرفاتون از صمیم قلب ممنونم
[پاسخ]