دکتر منصور شیرزاد طی دو جلسه در دوره نبوغ زندگی به مبحث مهم تصمیم گیری DECISION MAKING میپردازند. جلسه اول ایشان برگزار شد و لطف کردند در وب سایت شان مطلبی در این باره گذاشتند که عینا اینجا نقل میشود ؛ جلسه دوم درس که به تله های تصمیم گیری میپردازد در اولین روز زمستان برگزار خواهد شد
—————————————————————–
آیا برای “تصمیم گیری” تصمیم گرفته اید؟
روز جمعه ۲۴آذر ماه ۹۱ فرصتی دست داد که در جمع تعدادی از عزیزان، درباره تصمیم گیری و تلههای آن مباحثی را آغاز کنیم. این بحث و کارگاه که برای دو جلسه پیش بینی شده است، مجموعهای از دوره نبوغ زندگی است که دوست عزیز و اندیشمندم، دکتر شیری در مؤسسه توانگری طوبی آن را طراحی و مدیریت و اجرا میکند. کارگاه تصمیم گیری شامل دو بخش کلی است: بخش اول: تصمیم گیری چیست؟ دانش تصمیم گیری چیست؟ بخش دوم: تلههای تصمیم گیری و خطاهای رایج تصمیم گیری چیست؟
البته من با توجه به زمینه پژوهشی خودم که ترکیبی از دانش مدیریت و عصب شناسی است. (عصب شناسی سازمانی) در این دو بخش و در هر جایی که بتوانم درباره مکانیزمهای مغزی و عصبی تصمیم گیری صحبت میکنم. در اینجا خلاصهای از آنچه که در کارگاه اول مطرح شد را بخوانید:
۱- تصمیم گیری با یک تصمیم مهمتر آغاز میشود و آن «تصمیم گیری برای تصمیم گیری» است. اگر کسی خود را مسئول رفتارهای خود بداند، اگر کسی خود را مسئول ساخت آینده خود بداند، اگر کسی نقش خود را از عوامل بیرونی در ساخت موفقیت مهمتر بداند، دست به تصمیم گیری میزند. تصمیم و تصمیم گیری برای کسانی است که اراده آزاد و اختیار را در آدمیان باور دارند و اگر کسی این گونه فکرنمیکند هیچ نیازی به تصمیم گیری ندارد، باشد تا دیگران و سرنوشت برای او تصمیم بگیرند!
۲- تصمیم گیری در کنار برنامه ریزی، مهارت حل مسأله، خلاقیت و نظایر آن از متعالیترین رفتارهای بشری است. قشر جدید مغزی، شکنجهای جدید مغزی (نئوکرتکس) در نوع بشر، مسئول انجام چنین رفتارهای متعالی است که گونه بشر را از تمامی موجودات متمایز میسازد البته گویا هنوز برای انجام درست آنها خوب تکامل نیافته است! اگر باور نمی کنید کمی به دور و بر خود و دنیایی که با هم ساختهایم نگاه کنید!!!
۳- بسیاری مدیریت را معادل تصمیم گیری میدانند و یا تصمیمگیری را مهمترین و اصلیترین کار یک مدیر میدانند. ما آدمیان به ویژه در این روزگار مدرن و پسا مدرن در طی روز، هفته و ماه در معرض تصمیمهای بسیاری قرار میگیریم. به عبارتی دیگر ما باید موارد بسیاری را مدیریت کنیم: مدیریت زمان، مدیریت هزینه، مدیریت روابط بین فردی، و نظایر آن. پس مدیریت و تصمیم گیری جز اصلی زندگی ماست.
۴- در تصمیم گیری، سیستم ادراک ما بطور جدی دخیل است. سیستم ادراک ما دادههای حسی را از محیط میگیرد از میان آنها دست به انتخاب میزند، آنها را سازماندهی و تفسیر میکند و سپس مبتنی بر این تفسیر، رفتار و احساس خود را تنظیم میکند. نکته بسیار مهم این است که همه ما بطور گزینشی ادراک میکنیم. ادراک گزینشی بطور خیلی ساده ولی مهم این است که ما آنچه را میبینیم که میخواهیم ببینیم، آنچه را میشنویم که میخواهیم بشنویم. آنچه را حس میکنیم که میخواهیم حس کنیم. گویی ذهن ما فیلترهایی دارد که این فیلترهای ذهنی وقتی در معرض دادههای بیرونی قرار میگیرند از میان آنها دست به انتخاب و گزینش میزنند و در نتیجه ما هر چیزی را نمیبینیم، هر چیزی را نمیشنویم یا هر چیزی را حس نمیکنیم! و در نتیجه ما بر اساس فهم خود از واقعیت و نه خود واقعیت رفتار میکنیم.
۵- سیستم ادراک اجتماعی هر فردی به شخصیت، دانش، تجربهها و انگیزههای او و همچنین محیط فرهنگی که وی در او قرار دارد بستگی دارد و چون افراد از این لحاظ با یکدیگر متفاوت هستند در نتیجه از یک واقعیت و حتی یک واقعیت مشابه، فهم و ادراک متفاوتی دارند!!
۶- در مسیر زندگی هر فرد، برخی تصمیمات ساده و تکراری هستند مانند تصمیم برای خرید کفش، لباس، ماشین، خانه و نظایر آن و برخی تصمیمات دشوار و غیرتکراری هستند مانند تصمیم برای انتخاب رشته دانشگاهی، انتخاب شغل، انتخاب همسر و انتخاب محل زندگی (کدام کشور؟ کدام شهر؟).پیامد تصمیمات دسته دوم بلندمدت و اثرگذار است و میتواند تمامی جنبههای دیگر زندگی یک فرد را تحت تأثیر قرار دهد. در این گونه تصمیمات، صرف وقت، مطالعه و مشورت بسیار حائز اهمیت است. گوش شنوا برای شنیدن ایدههای مختلف و حتی مخالف در شکل گیری بهتر تصمیم در این موارد کمک میکند. در این موارد تصمیم را باید برای خود ملموس کرد و تا ممکن است آن را واضحتر نمود. با کلیات و گفتههای کلی نمیتوان در این موارد تصمیم گیری کرد. گزارههایی کلی از این دست: این رشته دانشگاهی خیلی الان رو بورسه! این شغل درآمد خوبی داره و پول سازه! هر کسی که به فلان کشور رفته، راحت کار پیدا کرده و خیلی راضیه! حتماً از این دست گزارههای کلی را خیلی شنیدهاید و یا شاید خودتان هم میگویید!!! بهتر است کمی دقیقتر و باحوصلهتر و هوشمندانه تر در این گونه موارد تصمیم بگیرید.
۷- دانش تصمیم گیری در اقتصاد رفتاری، روان شناسی شناختی و مدیریت به وفور یافت میشود. هر یک از این علوم از زوایای مختلف به بررسی پدیده تصمیم گیری، فراگرد تصمیم گیری و روشها و مدلهای تصمیم گیری پرداختهاند. در این میان سهم اقتصاددانان رفتاری حائز اهمیت است. چه این که در کارنامه آنها دو جایزه نوبل برای این منظور دیده میشود: هربرت سایمون (نظریه عقلانیت محدود/ Bounded Rationality) و کاهنمن وتروسکی (نظریه چشمداشت/ Prospect Theory)
۸- دو دسته مدل کلی برای تصمیم گیری وجود دارد: مدلهای تجویزی (Normative models) و مدلهای توصیفی (Descriptive models) مدلهای تجویزی به ما میگویند که چگونه و با چه روشی تصمیم بگیریم؟ مدلهای توصیفی درباره رفتار ما آدمیان در هنگام تصمیم گیری صحبت میکنند و میانبرهای ذهنی، خطاهای ادراکی و تلههای تصمیم گیری را برای ما روشن میکنند.
۹- مدل «بهینه سازی سود» مشهورترین مدل تجویزی و یک مدل عقلانی است و مراحل آن چنین است: تعیین مسأله تصمیم گیری، تعیین معیارها برای تصمیم گیری و وزندهی به آنها، تعیین راهکارهای مختلف، امتیازدهی به معیارها برای هر راهکار، محاسبه مجموع امتیاز هر راهکار، انتخاب هر راهکاری که بیشترین امتیاز را دارد.ذکر چند نکته ضروری است: اول این که مسأله باید به طور روشن و مشخص تعریف شده باشد و واضح باشد. دوم برای تعیین لیست معیارها حتماً مطالعه و مشورت کنید. سوم برای تعیین وزن و ارزش هر معیار نیز از دیگرانی که تجربه دارند کمک بگیرید ولی در نهایت خودتان با توجه به سیستم ارزشی خودتان آنها را بازنویسی و نهایی کنید. چهارم ما نمیتوانیم همه معیارها و همه راهکارها را بررسی کنیم (عقلانیت محدود) به همین منظور یک جایی باید دیگر بس کنیم! و بگوییم «دیگر بسه!» این که اینجا کجاست به شما مربوط است و از نظر شما باید به حد کافی خوب باشد. پنجم اگر از میان مثلاً هشت راهکار و گزینه دست به انتخاب میزنید این کار را در دو مرحله انجام دهید. ابتدا همه را امتیازدهی کنید و از بین آنها سه راهکار و گزینه که بیشترین امتیاز را بدست آوردهاند انتخاب کنید و سپس در گام دوم، دوباره این سه گزینه را مجدداً امتیازدهی کنید. خیلی وقتها پیش میآید که در این امتیازدهی و نگاه مجدد چون حالتها کم شدهاند، امتیازدهی نیز تغییر میکند!! و ششم مشورت با متخصصین خوب است ولی احساس بیکفایتی خوب نیست! خوب نیست که تمام عقل خود را به دست آنها بسپرید. هیچ کس نمیتواند برای هیچ کس دیگری تصمیم بگیرد، این را باور کنید!!
۱۰- به طور کلی دو سیستم برای تصمیم گیری وجود دارد: سیستم ۱) سیستم عقلانی ، سیستم۲ ) سیستم شهودی در تصمیم گیری شهودی فرد بر اساس تجربه و دانش قبلی خود و مبتنی بر احساس خود از مسأله تصمیم میگیرد و لزوماً مراحل ذکر شده در تصمیم گیری عقلانی را طی نمیکند. این سیستم سریعتر پاسخ میدهد. شهود، حس ششم یا خرافات نیست! بلکه در شهود شخصی، دانش و تجربه قبلی، ارزشها و احساس شخصی نقش جدی دارند و نمیتوان گفت که این شیوه تصمیم گیری مناسب نیست. بطور کلی بهترین شیوه تصمیم گیری ترکیب سیستم (۱) و سیستم (۲) است. این دو سیستم مکمل یکدیگرند. به طور سادهتر در هنگام تصمیم گیری میتوانی به حرف دلت هم گوش کنی! اما فقط به حرف دلت گوش نکن بلکه آن را هم در تصمیم گیری داخل کن. احساسهای او را جدی بگیر ولی تلاش کن که بطور منطقی و عقلانی برای آنها دادههایی را جمعآوری کنی یا تلاش کنی متوجه شوی که چرا دلت این گونه میگوید و آن را تحلیل کنی این که فقط با دلت راه بروی، کمی خطرناک است!
خطاهای ادراکی و تلههای تصمیم گیری موضوع اصلی کارگاه دوم است و به نظرم جذابتر است. اگر چه در جلسه اول نیز کمی درباره خطاهای ادراکی صحبت کردیم به ویژه خطای زمینهای. آنهایی که بودند حتماً «خطای زمینهای» را خوب به خاطر دارند. من این خطا را خیلی دوستش دارم. نمیدانم چرا؟ شاید خیلی بلا به سرم آورده! یا شاید خیلی باهاش در کارم درگیر هستم و یا …! فقط این را بدانید کسانی که این خطاهای ادراکی را خوب میشناسند مانند بازاریابان و بنگاههای تبلیغاتی از آنها برای فریب ما استفاده میکنند! در کارگاه دوم درباره این خطاها بیشتر با هم بحث و گفت و گو خواهیم کرد.
عاالی بود
[پاسخ]
سلام آقای دکتر شیری عزیز.
ایمیلتون و میخواستم .
=========================================
DR@DOCTORSHIRI.COM
[پاسخ]
استاد بعضی آدمها هستن که ظاهر مظلومی دارن. و خب تو برخورد اول نمیتونن تاثیری داشته باشن.و ازشون آدم حساب نمیبره. ولی بعضیها که ظاهر جدی نه خشن، یجوری هستن که با اینکه نمیشناسیش ولی ازش حساب میبری.
آیا این ظاهر ذاتیه؟؟؟ یا میشه تغییر داد؟
مثلا من ظاهر معمولی ای دارم. رو به مظلوم.(رفتارمم اینجوریه). یعنی اصلا نمیدونم چجوری برخلاف ذاتم برخورد کنم که بقیه حساب ببرن؟
یا مثلا تو شرکت یکی از کارمندها که اولین بار دیدمش با خودم گفتم چه آقای جنتلمنی!!! (قیافه فوتوژنیک داشت.) با صورتش با آدم حرف میزد. جون میداد برا بازیگری و مدلینگ عکس. مادرزادی تیپ مدیریتی، استادی،.. داشت. من اول نمیشناختمش. فکر میکردم مدیر بخشیه. کلی ازش حساب میبردم. بعد دیدم سمتش از منم پایینتره!!!!و شخصیتی مظلوم داره
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یانه! آیا میشه ظاهر تغییر کنه؟
==========================
اینها کهئنوشتید سیستم حاسب بردن شخص توست از بقیه…مالد بقیه مثل تو نیست معمولا به همین خاطر قابل تعمیم نیست
رفتار بالغانه + قیافه بالغانه بهتر و عمومی تر عمل میکنه
[پاسخ]
سلام اقای دکتر شب یلدا مبارک .روز و شب های خوب و طولانی داشته باشید
==========================
خیلی ممنونم بانو…جای بچه ها خالی نباشه…دل ارام و بهروز
[پاسخ]
این عکس ها رو دیدم واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم گفتم شما هم ببینید:
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=145907
[پاسخ]
سلام راستی اون job board که قول داده بودید چی شد آقای دکتر؟
======================
تشریف بیارید فردا موسسه ببینید بچه ها چه کرده اند
[پاسخ]
آخر پاییز شد ، شب یلداست.
همه دم می زنند از شمردن جوجه ها !!
بشماریم ، تعداد دل هایی را که به دست آوردیم …
بشماریم ،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانمان نشاندیم …
بشماریم ، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختیم …
فصل زردی بود ، ما چقدر سبز بودیم ؟!
جوجه ها را بعدا با هم بشماریم ..
.
شب یلدا به دکتر شیری عزیز و همه خوانندگان سایت مبارک
===============================
خیلی ممنونم بانو…مبارک شما باشه
[پاسخ]
عذرخواهی میکنم می تونم بپرسم آقای دکتر شیرزاد ورودی چه سالی در دانشگاه تهران در مقطع دکترا هستند، و اینکه عنوان چند تا از مقالات ایشون رو میتونم بدونم؟؟؟؟
=================================
بله که میتونید …لطفا بهشون ای میل بزنید و این سوالات را در بخش نظرات احیانا حیفه بپرسید
http://mshirzad.ir/
[پاسخ]