طبیب ، آموزش دیده طرحواره درمانگرى پیشرفته در London ISST
عضو کامل انجمن بین المللی طرحواره درمانیISST
فارغ التحصیل راهبرى زندگى و کسب و کار از دانشگاه کمبریج
تحصیلات تکمیلى در مدیریت و تغییرات سازمانى، دانشگاه Essex
مدیر خانه توانگری
خانه توانگری و مباحث مهارت های ارتباطی و ازدواج و شخصیت شناسی
سلام
لطفا بیشتر معرفی کتاب کنید.کتاب هایی که ارزشمند باشن و بتونه شخصیتمون رو رشد بده
[پاسخ]
سلام جناب آقای دکتر.من خیلی مایل هستم با همسرم در کلاسهای شما شرکت کنم ولی 2مسئله هست که تا بحال اقدام نکردم.اول اینکه هزینه ی کلاسهاتون خیلی بالاست .دوم اینکه نمیدونم مشکلم با همسرم توی کلاسهای دسته جمعی شما حل میشه یا خیر
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ شهریور ۱۹ام, ۱۳۹۶ ۷:۴۶ ب.ظ:
سلام، کاشک زمانی که ایران بودم میومدید زیرا من فعلا برای ادامه تحصیل و کار انگلستان آمده ام
بعدش فکر میکنم استفاده از یک زوج درمان شروع خوبتری شاید باشه
[پاسخ]
سلام
من مشکل جدی روانی دارم .دنبال ی روانشناس خیلی حرفه ای ترجیحا در اصفهان میگردم.اگه کسی رو میشناسید لطفا معرفب کنید.خیلی ممنون میشم
[پاسخ]
سلام خدمت جناب دکتر شیری
من عضو سایت شدم ولی نتونستم سوالم و باید کجا مطرح کنم .
من یه مادری دارم که متاسفانه 20 سالی هست که مریضه وبیماریش و افسردگی عنوان کردن و چند سال هست که تحت نظر یه روانپزشک در ساری هست به اسم اقای ضرغامی. ولی ما هیچ نتیجه ای از این دکتر نگرفتیم و فقط قرص و امپول مصرف شد و عوارض بد این داروها گریبان گیر مادرم شد الان اون هم شدیدا شکاک شده و هم بعض اوقات جنون داره و من میخواستم راهنمایی کنید که من می تونم ایشون به مطب تون بیارم یا نه باید به یه روانپزشک مراجعه کنیم؟؟ اگر صلاح مراجع به روانپزشک است لطف کنید ادرس یه
روانپزشک خبره رادر تهران و ساری معرفی کنید.لطف بزرگی میکنید اگر جواب بدهیدوممنون
[پاسخ]
سلام مجدد خدمت جناب دکتر ارجمند،چند روز پیش از محضرتون سوالی پرسیدم و بی صبرانه منتظر راهنمایی جنابعالی هستم-ممنون از اینکه وقت گرانبهاتون رو صرف راهنمایی ما میکنید
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ خرداد ۹ام, ۱۳۹۴ ۱۲:۴۸ ب.ظ:
سوالات فقط در سامانه پاسخ داده میشود
porsesh.doctorshiri.com
[پاسخ]
سلام اقای دکتر شیری عزیز
خواهش میکنم اسم و ادرس یه روانشناس بالینی خوب در اصفهان بهم معرفی کنید .
با
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ اردیبهشت ۲ام, ۱۳۹۴ ۸:۰۵ ق.ظ:
نمیشناسم سمانه گرامی
[پاسخ]
مژگان پاسخ در تاريخ اردیبهشت ۲ام, ۱۳۹۴ ۱:۵۰ ب.ظ:
سمانه جان من آقای دکتر شفتی رو بهت معرفی میکنم ، تو مرکز مشاوره رایین و مرکز مشاوره یاس هستند .
http://www.raieen.org
و
http://yasc.ir
[پاسخ]
الهه پاسخ در تاريخ آبان ۳۰ام, ۱۳۹۴ ۹:۳۰ ق.ظ:
سلام به دکتر و همه دوستان
راستش من از مدتها قبل خانم دکتر ساسان پور را می شناسم که هم مشاور خانواده هم روانشناس بالینی و هم سکس تراپیست هستند و در خیابان آمادگاه اصفهان کار می کنند
شماره تماسشون
09133131327
و مشاور تحصیلی آقای دکتر اکبری در مرکز مشاوره نگرش اصفهان
موفق باشید
[پاسخ]
سلام دکتر به صفحه face book دسترسی ندارم لطفا بگین چطور می توانم دکلمه متن زیبای اگر زنی را دوست داری با صدای خودتون رو از سایت دانلود کنم همش error میده
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ اسفند ۱۶ام, ۱۳۹۳ ۱۲:۴۳ ب.ظ:
باید دوباره بگذاریم در سایت
[پاسخ]
salam khedmate ostade gerangadr soali dashtam az khedmatun man vagti mikham ba jense mokhalef harf bezanam dasto pam milarze hol misham labam be larze dar miyad lotfan rahnemayim konin mersi
[پاسخ]
سلام دکتر خسته نباشید من بارها مزاحم تون شدم و از کمک های شما استفاده کردم باز هم نیاز به کمک شما دارم دختری 25 ساله هستم 4 سال با یک آقا نامزد بودم و در طول این مدت جز ناراحتی چیزی نصیبم نشد پارسال مهر ماه این آقا طبق معمول با یک بهانه که چرا پشت تلفن مؤدب صحبت می کنی به من گفت بشین فکراتو بکن ببین می تونی با من زندگی کنی یا نه من هم چون از این اوضاع خسته شده بودم با پدرم موضوع را در میان گذاشتم و این آقا تا 6 ماه هیچ خبری از من نگرفت و حتی کارت یارانه را هم چند ماهی بود دست من بود مسدود کرد واین واکنش باعث شد تا پدرم قدمی بردارد
وباگرفتن وکیل اقدام به نفقه کرد وتا ببیند این آقا چند مرده حلاج است خلاصه این که در طی این مدت بعد از اقدام نفقه و از پیغام ها یی که توسط اطرافیان رد و بدل می شد این آقا ماهیت اصلی خود را تقریبا به پدرم نشان داد که میل زندگی ندارد و فقط برای اینکه حق و حقوق من را ندهد ادعای دوست داشتن زندگی اش را دارد .(این آقا محکوم به دادن این چند سال نفقه شده وقرار است بعد از دریافت نفقه وکیل اقدام به جدایی کند )
غرض از مزاحمت این بود که چند مدتی است که کارهای بانکی پدرم را انجام می دهم احساس می کنم یکی از کارمند ها نظر خاصی دارد و از آنجا که خیلی مؤدب به نظر می رسد و آرامش خاصی در چشمانش است که من را به سمت خود جذب می کند من هم از او بدم نمی آید البته دقیقا مطمئن نیستم چه جوری می توانم مطمئن شوم نظر خاصی دارد یا نه ؟ یه وقتایی می گم شاید به دلیل اینکه یکی از مشتری های خوب بانک هستم احترام می گذارد ولی در هنگام افتتاح حساب هم همان قدر رفتار محترمانه ای داشت البته متوجه شدم با تمام مشتری ها با احترام رفتار می کند ولی یه رفتارهای خاصی دارد که
نمیدونم چرا این احساس رادارم مثلاخیلی مؤدب یه وقتایی مزاح می کند ویا مثلا چند روز پیش که به بانک رفته بودم و از سودهای بانکی پرسیدم گفت من از رئیس می پرسم با شما تماس می گیرم در حالی که می توانست من را مستقیم نزد رئیس بفرستد و فردای همان روز هم با موبایل من، تماس گرفت در حالی که شماره منزل را هم داشت ،من اول به جا نیا وردم و خیلی سرد برخورد کردم وبعد از این که خودش را معرفی کرد و احوال پرسی کردم و احساس شرمندگی از این که ایشون را بجا نیاوردم آنقدر به وجد آمده بود که صدای خنده اش از پشت تلفن میشنیدم ( با توجه به علم زبان بدن در روانشناسی
هنگام خندیدن دندان هایش معلوم است) ورفتارهایی از این قبیل ؟آیا در زمانی که هنوز تکلیفم معلوم نشده درست است به کس دیگری فکر کنم( البته باید بگویم مدتی آنقدر حالم بد بود که می گفتم من دیگر ازدواج نمی کنم ).و یا در این شرایط اگر از من در خواست کرد چه جوابی بدهم. دکتر باید من را ببخشید از این که در این شرایط به کس دیگری فکر کنم شاید درست نباشد و گاهی عذاب وجدان می گیرم و خودم را محکوم می کنم با وجوداین که این آقا را 1سال ندیدم و از نظر خودم فقط در حد یک اسم در شناسنامه است و هیچ وابستگی عاطفی به این آقا ندارم حتی یک سال اسمش را هم بر زبان
نیا وردم حتی در دادگاه هم حاضر نشدم ووکالت به وکیلم دادم نمی دانم کارم درست است یا نه در این شرایط به کس دیگری فکر کنم (یه وقتایی با خودم می گم شاید خدا این آقا را در این مرحله از زندگیم قرار داده که من کمتر فکرم در گیر جدایی باشد و گذر زمان را کمتر احساس کنم ) باید بگویم من تصمیم جدایی را قبل از دیدن این آقا گرفتم و بارها با خود شما در ارتباط بودم این را گفتم که خدای نکرده سوء تفاهم نشود) قبلا که براتون پیام فرستاده بودم فرموده بودین مواظب خود مهر طلبی مخرب باشم در آن زمان منظور شما راخوب درک نکردم ولی با گذر زمان بیشتردرک کردم که
خیلی به محبت احتیاج دارم البته باید بگم خانواده ام هیچ کوتاهی نکردند.چه جوری می توان به سمت خودم جذبش کنم ؟آرزوی تندرستی و موفقیت برای شما و خانواده محترمتان را دارم
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ مهر ۱۲ام, ۱۳۹۳ ۱۱:۲۷ ق.ظ:
سلام لطفا از سامانه پرسش و پاسخ استفاده کنید
PORSESH.DOCTORSHIRI.COM
[پاسخ]
سپاس استاد سپاس فراوان ممنونم .
[پاسخ]
سلام آقای دکتر . من سه سال پیش با پسری دوست بودم تو دو تا شهر متفاوت بودیم .ایشون از دختر دیگری تو شهر خودشون خوشش اومد و باهاش نامزد کرد ولی ارتباطش رو حدود 3سال با من حفظ کرد.ایشون کمتر از 6ماه پیش نامزد کرد که من از سال پیش با رفتن ایشون سراغ اون دختر ارتباطم رو قطع کردم ولی ایشون اصرار به ادامه ارتباط داشتن حتی بعنوان دوست معمولی ولی من نمیپذیرفتم.در حال حاضر بعد از مدتها که ارتباطی بین ما نبود و هر کدوم مشغول زندگی خودمون بودیم ایشون نامزدیشون رو بهم زدن و دوباره به سمت من برگشته و ابراز پشیمونی کرده و اینکه اشتباه کردم و از این جور حرفها.منم به دروغ به ایشون گفتم شخصی در زندگی من اومده و قراره نامزد کنم ولی کم و بیش پیام میده . البته با یه شماره ی جدید باهام تماس گرفته. بنظرتون بهش یه فرصت دوباره بدم ؟ یا تصمیمی که برای رد کردنش گرفتم درسته ؟ راهنماییم کنید لطفا مرسی.
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ شهریور ۱۹ام, ۱۳۹۳ ۲:۰۷ ق.ظ:
الهه عزیز
کار درستی کرده اید…این آدم خائن صفت است، خلاص
[پاسخ]
من دوروز پیش سوالی رو در فرمش مطرح کردم….. اما اصن اطلاع ندارم که پیامم به شما رسیده یا نه!؟
آیا لازمه دوباره سوالمو بفرستم؟
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ شهریور ۱۳ام, ۱۳۹۳ ۱۰:۰۵ ب.ظ:
فقط در porsesh.doctorshiri.com
[پاسخ]
سلام جناب دکتر ممنون از اینکه وقت گذاشتین و جواب دادین هرچند کلا این روزهاحال خوبی ندارم اما از اینکه کسی و جایی رو پیدا کردم که مشگلاتمو میتونم بگم همین خودش خوبه…ازدواج و آیندمو می سپارم بدست خدا هرچی که خودش بخواد و پیش بیاره همون بهتره برام ایمان دارم…سپاس از شما
[پاسخ]
سلام جناب دکترمیخواستم بپرسم چقدر طول میکشه که پاسخم رو دریافت کنم.تشکر
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ شهریور ۸ام, ۱۳۹۳ ۱۰:۵۲ ب.ظ:
داریم جواب میدیم ولی طول میکشه مال همه
[پاسخ]
اقای دکتر میشه لطف کنید ادرس یه دکتر روانشناس خوب رو بهم بدین.بیماریم اضطراب اجتماعیه
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ شهریور ۵ام, ۱۳۹۳ ۶:۲۶ ق.ظ:
دکتر صفورا سپهری خوبند با 88847594 تماس بگیرید
[پاسخ]
ببخشد جناب دکتر دوباره مزاحم شدم لطف می کنید یک مشاور خوب در قزوین معرفی کنید.
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ شهریور ۲ام, ۱۳۹۳ ۷:۴۱ ب.ظ:
اسم مشخصی ندارم کیمیای عزیز
مساله را برایم در سامانه پرسش و پاسخ مطرح کنید تا بررسی کنم
porsesh.doctorshiri.com
[پاسخ]
سلام دکتر شیری ارجمند
در آغازطولانی بودن نامم عذر خواهی میکنم ولی شدیدا به راهنماییتون احتیاج دارم
در آستانه 27 سالگی و دانشجوی ارشد هستم آدم تقریبا موفقی هستم تقریبا بخاطراینکه اگر خیلی از تنبلی هاو وقت کشی هام نبود الان دانشجوی دکتری بودم مدرک زبانم رو زودتر می گرفتم و…یک دفتر نیمه دولتی دریکی از شهرستانهای اطراف شهرم دارم که خیلی برای گرفتن مجوزش تلاش کردم در یک خانواده 5 نفره که از لحاظ موقعیت اجتماعی جایگاه خوبی داره پدرم بازنشسته و مدرس دانشگاهها هستند ایشون قبلا چند تا سمت سیاسی رو تجربه کردن که تقریبا از افراد معروف ومعتبر شهرمون هستند دلیل این توضیح در مورد پدرو رو خواهم گفت نا قبل از 19 سالگی پیشنهاداتی برای ازدواج داشتم که پدرومادرم به حق رد کردند چون واقعا در شرایط ازدواج نبودم در 19 سالگی اولین خواستگار اجازه پیدا کرد که به خانه ما بیاد خانواده خوبی بودن از لحاظ اجتماعی و فرهنگی و…شبیه بودیم فقط من توی چند مورد مثلا محل زندگی یا اینکه من هر چی که میگفتم ایشون می گفت موافقم وکلا حرف خاصی واسه زدن نداشت خودم اعتماد به نفس خیلی بالایی ندارم ولی فکر کنم اعتماد به نفسم از ایشون بیشتر بود در کل مورد خوبی بود راستشو بگم من توقعم خیلی زیاد بود اصلا هم قصد ازدواج نداشتم ودنبال بهونه بودم دو جلسه اومدند و بعد تماس گرفتن ما جوابی ندادیم البته عمدی نبود،چند سال گذشت من تقریبا هیچ پیشنهادی نداشتم اوایل اصلا برام مهم نبود و توی همه جمعها با اعتماد به نفس بالا حاضر میشدم وبا تمام وجود از عقیدم دفاع میکردم که ازدواج برام مهم نیست قصدشو ندارم واقعا به ادامه تحصیل علافه مندم میخوام خیلی موفق تر از اینی که هستم بشم و از این حرفها…اما یکی دوساله که اگه باز از این حرفها میزنم اعتقادم نیست و فقط برای اینکه بین همسن وسالهام به اصطلاح بچه گانه”کم نیارم” میگم الان که پخته تر شدم فکر میکنم هر چیز به جای خودش هر دورانی تا یک حدش خوبه نه اینکه افسرده ومنزوی شم بخاطر مجرد بودنم نه اما احساس میکنم دیگه این دوران بسه برام نیاز به یه روح تازه دارم ازدواج رو دوس دارم اما سختگیرم این اواخر 2 تا پیشنهاد همزمان داشتم اولی با اصرار زیاد به همراه مادر و خواهرش اومد وصحبت کردیم(راستش قبل از اینکه بیاد دوباری از پشت پنجره دیده بودمش اصلا ازش خوشم نیومد چون خیلی کم مو بود،فکر کردم بیاد یه جوری با احترام ردش کنم)اما وقتی اومد وصحبت کردیم خیلی ازش خوشم اومد اونقدر منطقی و باشخصیت و مودب بود که اصلا کم موییش یادم رفت اما نمیدونم چرا چند تا جمله ای که از قبل با خودم تمرین کرده بودم که بگم رو بازگفتم البته جمله هام صراحتا جواب منفی رو نمی رسوند مثلا از مسائل اقتصادی که آخرین موردی که واسم مهم بود گفتم خیلی حرف زدم گفتم توی رفاه کامل بودم یک زندگی مستقل میخوام که در رفاه باشم آدم اصلا اقتصادی نیستمو…اما یادمه آخر حرفام گفتم مادری دارم که بهم میگه روزایی توی زندگی هست که موجودی جیبت با اون چیزایی که میخوای همخونی نداره وباید کوتاه بیای….یا مثلا ته حرفهام گفتم که من تا اواسط تیرماه امتحانامه اگه اون موقع تماس بگیرید جوابی ندارم که بدم چون یک جلسه رو کافی نمیدونم و باید هماهنگ کنیم واسه جلسه بعد…ولی نمیدونم چی شد که اصلا دیگه تماس نگرفتن از دوستان پدرم بودند پدرم این آقا رو چون مستقیم 4و5سال باهاش ارتباط داشت کاملا تاییدش میکرد این آقا همسن من بود خیلی آدم مستقل وخودساخته ای بود تواین سن خودش تلاش کرده بود ویه کارگاه تولیدی راه اندازی کرده بود بدون هیچ حمایتی در ضمن سرپرستی خانوادش رو هم داشت چون پدرش مجددا ازدواج کرده و دور از ایشون وخانوادش زندگی میکنه…راستش حس میکنم چوب غرورمو میخورم پدر من باوجود محبوبیت وچهره شناخته شده انسان کاملا متواضعی هستن اما من خودم همیشه پیش خودم میگفتم چون من دختر ایشون هستم باید یا با یه چهره برجسته علمی ،سیاسی وصلت کنیم یا آدمی باشه که تمکن مالی عالی داشته باشه راستش من آدمی بودم که نگاه بقیه برام مهم بود گفتم شاید وقتی من با این آقا ببینند همه بگند چون سنش رفته بالا چون مغرورو پر توقع بود ببین با کی ازدواج کرده ولی واقعا الان دیگه برام مهم نیست راستش دوست دارم اون آقا دوباره برگرده و اینبار متواضعانه تر باهاش صحبت کنم هرچند ایشون قیافشون از من بهتر بود اعتماد به نفس بالایی داشت تخصیلکرده و موفق و با حجب و حیابود و فهم ودرکش خیلی بیشتر ازمن و سنش بود نمیدونم شاید بخاطر سختی های زیادی بود که کشیده بود بعد ازرفتنش خیلی برام مهم نبود فکر میکردم شاید تماس بگیرن اشتباهمو جبران کنم و قرار جلسات بعدو بگذاریم اما الان باگذشت 3-4ماه هیچ تماسی نگرفتن (البته این قضیه هنوزتموم نشده و احتمال اینکه شاید تماس بگیرن هست)نمیدونم دلیل چی بود من حرف بدی به ایشون نزدم ودر نهایت احترام حرف زدیم حالم خوش نیست ازخودم بدم اومد من هیچ موقعیت به این خوبی پیدا نمیکردم دقیقا هموچیزی بود که میخواستم فقط موهاش کم بود که مهم نبود خوب عیب نبود وفقط یه ویژگی بود ،نمیدونم باید چیکار کنم احساس میکنم ایشون خودشون رو در حد خانواده ما ندونستن چون قبل از اینکه بیان خونه ما با پدرم مستقیما پیشنهادشو مطرح کرده بود (که خیلی از جسارت و اعتماد به نفسش خوشم اومد )گفته بود اگه جوابتون منفی بود پدرم نفهمه نمیدونم شاید بدلیل اختلافش با پدرش نمیخواست پیش پدرش کوچیک شه ،نمیدونم شاید با دیدن وضع ظاهری خونه ما فکر کرد نتونه توقعات منو برآورده کنه البته حقیقت اینه که من شاید ظاهر سرد و مغرورو پرتوقعی داشته باشم یا حرفهایی بزنم که اینطوری به نظر بیام ولی اونهایی که بهم خیلی نزدیکن میدونن قلب فوف العاده مهربونی دارم هرکاری که بتونم واسه اطرافیانم میکنم عاشق خانوادمم…نمیدونم این احتمالات داره دیوونم میکنه کمکم کنید نمیخوام بخاطر این که صراحت نداشتم وقرار جلسه بعدی رو نذاشتم تا آخر عمر خودم رو سرزنش کنم،البته من یک خواسنگار دیگه هم دارم که هنوز نیومدن نمیدونم (راستش تازه متوجه شدم خیلی ها قصد خواستگاری داشتن و فقط چون خودشون رو در حد ما نمیدونن و فکر میکنن جواب ما منفی هست جلو نیومدن)باید چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید.ببخشید اگه این درخواست رو دارم میشه لطف کنید جوابم رو برام میل کنید ببخشید چون دوست دارم خصوصی باشه معذرت میخوام.
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ شهریور ۲ام, ۱۳۹۳ ۷:۴۱ ب.ظ:
بررسی سوالات فقط در سامانه پرسش و پاسخ سایت
porsesh.doctorshiri.com
[پاسخ]
با سلام و خسته نباشید خدمت شما
همه افراد متخصص از قزوین و تهران دارند معرفی می شوند
ولی برای منی که اصفهان دارم زندگی می کنم کسی رو نمی شناسم
من تا به الآن شاید پیش 3-4 تا مشاور ازدواج رفتم و حدود 1/5 میلیون هم هزینه کردم ولی جواب درستی نگرفتم
می خوام یکی باشه پول که میگیره ولی دلسوزانه بگه ما چیکار کنیم بهتره
اگه میشه یه مشاور عالی و وارد رو از شهرهای مختلف معرفی کنید مثل خودتون
من مصاحبه شما با رادیو رو که شنیدم خوشم اومد ای دریغ که دستم کوتاهه 🙁
[پاسخ]
مژگان پاسخ در تاريخ شهریور ۲ام, ۱۳۹۳ ۹:۴۱ ب.ظ:
سلام امیر جان من تعریف آقای دکتر شفتی رو زیاد شنیدم ، مادر و خواهرم هم پیششون رفتن و راضی بودن ، از نظر هزینه هم به نسبت جاهای دیگه خیلی بهتره : http://www.yasc.ir/contactus.html
[پاسخ]
+++ پاسخ در تاريخ شهریور ۲ام, ۱۳۹۳ ۱۱:۵۲ ب.ظ:
آقا امیر
امیدوارم هنوز اینجا بیاین و این کامنت من رو بخونید
قطعا شما که تا به حال پیش 3-4 مشاور رفتید شناخت خوبی از روانشناسها و مشاوران اصفهانی دارید
میشه لطف بفرمایید و 1 مشاور خوب در زمینه مسائل فردی و حالا کمی هم تحصیلی در اصفهان معرفی کنید اگه میشناسید
مرسی از بزرگواریتون
[پاسخ]
چطور به دکتر شیری ایمیل بزنم؟ نوشته در قسمت ارتباط با ما. اما در اون قسمت چیزی نیست 🙁
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ مرداد ۲۳ام, ۱۳۹۳ ۱:۴۹ ق.ظ:
صفحه فیس بوک مسج بزنید FB/DOCTORSHIRI
[پاسخ]
سلام.من بیش از یک ماهه که نظر ثبت کردم اما هنوزم نوشته منتظر تایید. چرا؟
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ مرداد ۱۶ام, ۱۳۹۳ ۱۲:۰۳ ب.ظ:
سحر عزیز
من فکر میکنم بازی را تمتام شده ببین و به جای گریه کردن ، به خانواده ات متذکر شو که تو بالغ شده ای ( یا میخواهی بالغ بشوی!) و خودت تصمیم خواهی گرفت کجا زندگی کنی !
اما علت پاسخ داده نشدن سوال قبلیت این بود که در بخش ” رزومه دکتر شیری” پرسیده بودی !!!!
[پاسخ]
سلام ،خواهش میکنم کمکم کنید. کسی که دوستش دارم ازم خواسته رابطمون تموم شه ولی من نمیخام،میخام اشتباهام جبران کنم . نمیدونم باید چیکارکنم؟ کلاسای شما میتونه کمکم کنه؟ کدومشون؟ یا ی مشاور خوب بهم معرفی کنید لطفا.خیلی درمانده ام خواهش میکنم جواب بدید
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ مرداد ۱۶ام, ۱۳۹۳ ۹:۳۶ ق.ظ:
نه الزاما! کلاس که ماکروفر نیست
ولی میتونه بهت بگه چرا اینقدر چسبندگی داری
[پاسخ]
سمیرا پاسخ در تاريخ مرداد ۱۸ام, ۱۳۹۳ ۲:۵۳ ب.ظ:
کدوم کلاسا رو باید برای رفع چسبندگی شرکت کنم؟
با تشکر
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ مرداد ۱۸ام, ۱۳۹۳ ۱۰:۰۸ ب.ظ:
مهرطلبی
شخصیت سالمتر
پیش نویس زندگی
[پاسخ]
samira پاسخ در تاريخ مرداد ۱۹ام, ۱۳۹۳ ۹:۰۱ ق.ظ:
ممنونم ازتون
[پاسخ]
سلام اقای دکتر
خدا قوت
من دلم میخاد خودشناسی کنم
اما نمیدونم از کجا باید شروع کنم
خیلی کتاب هست ولی بین این همه کتاب گیچم
نمیدونم از کدوم قسمت بخونم و اصلا نحوه خوندنم چطوری باشه
خیلی از این مهارت ها که میگیند شما دوست دارم یاد بگیرم مثل مهارت ارتباط و….
راهنماییم کنید و اگه کتاب خاصی مد نظر داریند بهم معرفی کنید
یه نکته اینکه من تهران ساکن نیستم و اصلا دسترسی به شما ندارم
یه دنیا تشکر
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ مرداد ۴ام, ۱۳۹۳ ۱:۴۹ ق.ظ:
سلام سپیده گرامی
شاید شروع خوب از اینجا باشه که با آدهای درست و حسابی معاشرت کنی
شنیدن سخنرانی های دکتر قمشه ای به من خیلی کمک کرد
اما درباره ارتباط میتونم بگم کتاب پیامها خوندنیه
[پاسخ]
sepide پاسخ در تاريخ مرداد ۵ام, ۱۳۹۳ ۱۲:۵۴ ب.ظ:
ممنون اقای دکتر
خیلی دعاتون میکنم
ایشالا هرجا هستیند دلتون شاد و لبتون خندون باشه
[پاسخ]
الهه پاسخ در تاريخ آذر ۲۰ام, ۱۳۹۳ ۸:۴۸ ب.ظ:
دقیییقا مسیری که من طی کردم و الان راضیم
اینکه با آدم هایی معاشرت کنی که قبلا این راهو رفتن کم کم تو رو هم میاره تو مسیر
این سایت می تونه بهت ایده های خوبی بده ( صحبت های خود آقای دکتر و لینک ها و مطالب کتاب و فیلم و … )
[پاسخ]
سلام آقای دکتر . مادرم از من خواستند تا مشکلشون رو اینجا برای شما بگم تا راهنماییشون کنید. ایشون 55 سالشونه و ترس از آسانسور و فضاهای بسته دارند و میخوان که درمان بشوند. جایی شنیده اند که با هیپنوتیزم میشه این مشکل رو حل کرد. می خواستن بدونن آیا شما کسی رو که در این زمینه مهارت داشته باشه می شناسید و اینکه آیا راه دیگری برای درمان ترس ایشون وجود داره؟ لطفا راهنمایی کنید و پیشاپیش هم ازتون سپاسگزارم
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ مرداد ۴ام, ۱۳۹۳ ۸:۲۵ ق.ظ:
نزد روانشناس بالینی بروید و شاید از تکنیک هیپنوتیزم هم استفاده کنند
[پاسخ]
سلام اقای دکتر من از شما یه سوال دارم اما فرم سوالتون باز نمیشه
توی همایش ایمان توانگرری هم گفتین از طریق ایمیل
اون 2ایمیل بالا جواب میده؟
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۲۸ام, ۱۳۹۳ ۹:۳۱ ق.ظ:
DR@DOCTORSHIRI.COM
[پاسخ]
سلام دکتر عزیز من یه شماره از دکتر نادی در قزوین میخواستم آخه شماره ای که از اطلاعات گرفتم درست نیست.
[پاسخ]
فرشته حبیبی پاسخ در تاريخ تیر ۲۸ام, ۱۳۹۳ ۲:۳۸ ب.ظ:
فکر می کنم با بیمارستان ولایت تماس بگیرید راهنمایی کنند
[پاسخ]
با سلام خدمت شما آقای دکتر
فرم پرسش از شما رو درسایت پیدا نکردم و با عرض معذرت اینجا می پرسم
من 31 ساله ام و با پسری 30 ساله ، 3 ماهه که رابطه دوستی برای ازدواج دارم، مشکل اینجاست که از نظر مالی از خانواده مستقل نیست وشغل ثابت نداره. چقدر باید بهش وقت بدم که ببینم میتونه و میخواد کاری پیدا کنه یا نه
از وقتی که میذارید ممنونم آقای دکتر
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۱۸ام, ۱۳۹۳ ۴:۲۰ ب.ظ:
خب معلومه با ازدواج خیلی فاصله داره…به نظرم در 31 سالگیت نمیتونی بهش وقت خاصی بدهی دیگه
[پاسخ]
دکتر من منتظرما البته دو جلسه اومدم تهران پیش دکتر دارابی اما اگه قزوین باشه خب بهتره،اما باز هر چی شما بگی.
[پاسخ]
سلام دکتر ممنون که جوابم و دادین ،دکتر شما تایید میکنید به دکتر نادی مراجعه کنم؟چون من برام مشکله هر هفته بیام تهران،در ضمن اینکه هم روانشناس و هم روانپزشک معرفی کردین یعنی باید به هر دو مراجعه کنم؟
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۱۸ام, ۱۳۹۳ ۱۲:۴۵ ق.ظ:
خب بهتره درمانگر نزدیک آدم باشه
[پاسخ]
یاس پاسخ در تاريخ تیر ۱۸ام, ۱۳۹۳ ۱:۱۲ ق.ظ:
ممنون شما شماره ای از دکتر نادی دارین چون من اولین باره اسمشون و میشنوم
[پاسخ]
سلام دکتر شیری عزیز من مدتهاست پیگیر سایت شما هستم0دختر 20 ساله ام حدود 1سال ونیمه با یکی از همشاگردیهاش دوست شده و قبل اون تجربه دوستی با جنس مخالفو نداشته! خیلی به این پسر دلبسته و میگه قراره 6-7 سال دیگه ازدواج کنیم!بارها باهاش صحبت کردم پیش 2 مشاورم رفتیم ولی متاسفانه دومی حرفایی بهش زد که الان میگه مشاور نمیتونه نظر درستی بده! تشویقش کردم کلاسای شما رو شرکت کنه که فقط تابستون میتونه بیاد میخواست کلاس سایه ها رو شرکت کنه که ظاهرا سنگینه من پیشنهاد کردم ازدواج مثبتو بیاد ولی میگه به درد بالای30 میخوره0واقعا موندم چه کار کنم آیا اصلا به نظر شما این رابطه سرانجامی داره؟اگر نه من چه کار میتونم بکنم؟الان هفته/2 هفته یکبار با هم میرن بیرون(پارک-سینما و000)ولی رابطه فیزیکی در حد دست همدیگه رو گرفتن داشتن وتا حالا زیر سقف تنها با هم نبودن گرچه همین هم منو نگران میکنه0و اینها در حالیه که ما خانواده مذهبی هستیم0خواهش میکنم راهنمایی کنید
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۱۸ام, ۱۳۹۳ ۱۲:۴۱ ق.ظ:
حقیقتش بهترنی کار اینه خسارت کمتری بده تو رابطه
مهارت ارتباطی یاد بگیره خوبه
شما نشید محرم رازهاش زیرا مسوولیتش را نمیتونید بپذیرید و علیه پدرش نیز سنگر بندی میشه
[پاسخ]
فیروزه پاسخ در تاريخ تیر ۱۹ام, ۱۳۹۳ ۱۰:۳۸ ق.ظ:
واقعا خیلی ممنونم از پاسختون.فقط میخواستم بدونم درست متوجه منظورتون شدم که گفتید محرم رازهاش نشم یعنی از ارتباطهای فیزیکیشون نپرسم؟و اینکه خسارت کمتر بده رو چطوری بهش بگم؟بازم یه دنیا سپاسگزار شما هستم
[پاسخ]
سلام دکتر عزیز
چند وقت پیش در کلاسی که ثبت نام کرده بودم با آقایی اشنا شدم, یعنی اون آقا مدرس همون کلاس بودن ومن رفته رفته جدا از اینکه ایشون در حرفه ی خودشون واقعا عالی و حرفه ای بودن از رفتار و خلقیاتشون هم خوشم اومد و بعد از این که دوره اون کلاس تموم شداز طریق ایمیل موضوع رو با ایشون مطرح کردم ,گفتم که دوست دارم ارتباط بیشتری باهاشون داشته باشم
و تاکید کردم که اگه قراره جوابشون این باشه که من هروقت خواستم میتونم ازشون سوال بپرسم و از این حرفا بهتره که اصلا جواب ندن
دکتر شاید فکر کنید که چون من به اون آقا علاقه داشتم دارم اینجوری فکر میکنم ولی در طول کلاسی که باهاشون
داشتم از رفتار ایشون فهمیدم که ایشون هم از من خوششون اومده حداقل زمانی که داشتم براشون ایمیل میفرستادم
مطمئن بودم که از من بدشون نمیاد اما در حرفام اینم اضافه کردم که من این احتمال هم میدم که تو رابطه با کسی باشن
ولی با این حال خواستم این موضوع رو به خودشون بگم و خودشون بسته به شرایط زندگی شخصیشون تصمیم بگیرن
فکر نمیکردم با مشغله ی زیادی که دارن زود جواب بدن اما بعد از چند ساعت جواب ایمیلمو دادن
خیلی با احترام و روی خوش باهام برخورد کرده بودن و خلاصه محتوای ایمیلشون این بود که خیلی خوشحاله که من باهاش روراست بودم و گفتن که هر چند که نوشتن این جواب در مقابل ایمیل زیبای من کار سختیه ولی تو رابطه با کسی هست
ودر ادامه نوشته بودن که لزوما همه ی رابطه ها به یک رابطه عاطفی ختم نمیشه و ادما حتما نباید وارد یک رابطه عاطفی بشن تا باهم ارتباط برقرار کنن وبعدش به خاطر این که حرفامو بهشون صادقانه گفته بودم ازم تشکر کردن و پایین ایمیلشون هم نوشته بود به امید صحبت دوباره
من هم برای اخرین بار جوابشون رو دادم و در اون ایمیل نوشتم من با نظر شما کاملا موافقم این که همه رابطه ها نباید به یک رابطه عاطفی ختم بشه اما من به هیچ نوع رابطه ی دیگه ای نمیتونم فکر کنم و بهشون گفتم ایمیل شما هم خیلی زیبا بود اما من جوابمو در همین یک جمله که شما گفتین با کسی دیگه در رابطه هستین پیدا کردم و بقیه حرفاتون از روی احترام و ادب و دلسوزی بود که من اینا رو نمیخواستم و در اخر براشون ارزوی موفقیت کردم و خواستم که دیگه جواب ایمیل رو ندن چون نمیخواستم این قضیه کش پیدا کنه و ایشون هم دیگه جواب ندادن.
میدونید دکتر شاید جواب ایشون ظاهرا برای من تلخ بوده باشه اما یه حس عجیبی دارم از این که برداشتم از اون شخص درست بوده و ایشون واقعا ادم خوب و با شخصیتی هستن چون خیلی راحت میتونست از این که با کسی تو رابطست رواز
من پنهان کنه اما این کارو نکرد یا میتونست اصلا جواب ایمیلمو نده (شاید اگه من جای اون بودم این کارو میکردم)
اما ایشون در کمال احترام و ادب با من روراست بودن و واقعیت رو گفتن و مهمتر از همه این که نخواستن ازاحساسات من سواستفاده کنن
حالا از این جریانات عاطفی گذشته که حدود یک هفته میگذره , من از حرفی که زدم پشیمون هستم و اعتراف میکنم اون زمان طرز فکرم غلط بوده و خیلی بسته فکر میکردم من واقعا میتونستم با اون شخص ارتباط داشته باشم (در زمینه کاریمون) ولی گفتم یا اون چیزی که من میخوام یا هیچی (همون صفر یا صد)
حالا دکتر عزیز سوالم بعد از این همه پرحرفی اینه که من پشیمون شدم و میخوام با اون اقا ارتباط داشته باشم اما نمیدونم این بار
چه جوری این مساله رو باهاشون درمیون بذارم یا اصلا به نظر شما درسته که باهاشون درمیون بذارم ؟
پیشاپیش یه دنیا ممنون
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۱۸ام, ۱۳۹۳ ۱۲:۴۳ ق.ظ:
بگذارید مدتی بگذره بعد رابطه کاری بزنید ولی نه به این امید که رابطه عاطفی بشه
[پاسخ]
سلام
خیلی ممنونم ازتون که کتاب زنان شیفته را معرفی کردیدوعلت خیلی از رفتارمو درک میکنم ولی نمیدونم برای درست کردن رابطه ای که الان درگیرش هستم باید چیکارکنم . برای بهبود این مشکل میشه لطف کنید مطلبی بنویسیدچون تو اطرافیانم و خودم این مشکل زیاد دیدم یا کتاب دیگه ای بهم معرفی کنید؟ شیفته بودن با مهر طلبی متفاوته؟تیپ شخصیتیم infp
خیلی ازتون ممنونم معرفی کتابتون باعث شد نگاهم به رابطه م عوض شه
[پاسخ]
سلام و خسته نباشید
مهر ماه بعد از 5 سال وارد دانشگاه شدم تو مقطع فوق لیسانس. 30 ساله و مجرد هستم و بخاطر اینکه احساس کردم زندگی یکنواخت و بی هدفی دارم وارد دانشگاه شدم. وقتی که با همکلاسیهام آشنا شدم متوجه شدم که به قول معروف مامان بزرگ کلاس هستم. و حس ترسی بهم اجازه نداد که این مطلبو به هم کلاسی هام بگم. همه میگن من baby face هستم و الان همکلاسیهام فکر میکنن که من از همشون کوچیکترم. دوماه از ورودم نگدشته بود که یکی از همکلاسی ها بهم پیشنهاد آشنایی و ازدواج داد. ازش قول گرفتم که به کسی نگه و بهشون گفتم اگه دارم جواب رد میدم دلیلی جز این نداره که شش سال ازتون بزرگترم. رفت و فکراشو کرد و برگشت با این حرف که از نظر من سن عدد و رقمه و برای من مهم نیست. باز هم قبول نکردم و گفتم که من دوست ندارم همسرم از من کوچکتر باشه.
خونریزی معده داشتم و بیمارستان بودم و به همین خاطر خواهر و شوهر خواهرم اومدن دانشگاه و باعث شد ایشون با خانواده ام آشنا شد. کم کم با رفتارا و محبتاش تو دلم جا باز کرد و لی هنوزم بر این عقیده بودم که با کوچکتر از خودم ازدواج نمی کنم. خانواده ام با این موضوع مشکلی نداشتن و ایشون هم گفتن که با خانوادشون مطرح کردن و مشکلی وجود نداره. ولی من راضی به این کار نبودم.
از اولین پیشنهاد ایشون هشت ماه میگذره و حالا که به این نتیجه رسیدم که در مورد ازدواج با ایشون فکر کنم و نتیجه گیری کنم ایشون گفتن که خانواده شون با این مساله کنار نمیان و …
با توجه به اینکه تو خانواده من به طور جدی مطرح کردن و هشت ماه پیگیر بودن احساس بدی دارم. تقریبا ده روز میشه که از مساله مخالفت خانوادشون با خبر شدم و تمام این مدت بغض گلومو گرفته و احساس تحقیر شدن دارم. هنوز به خانواده ام چیزی نگفتم و اونها فکر میکنن که ایشون هنوز خاستگار هستن. الان از شما کمک میخوام که راهنماییم کنید چطور با این حس کنار بیام و این ماجرا رو فراموش کنم. ضمن اینکه ایشون هنوز هم به من پیامک میزنن و تماس میگیرن و تا جایی که شده سعی کردم تا جواب پیامهای ایشون رو ندم.
تا قبل از این ماجرا به ازدواج به طور جدی فکر نکرده بودم و حالا احساس میکنم چقدر زود دیر شده و در آستانه پیری چه تنها هستم. احساس می کنم حفره ای بزرگ درست وسط سینه ام خالیه. و به گذشته که نگاه میکنم هیچ چیزی ندارم که باعث افتخارم باشه. و به چشمهای بابام که نگاه میکنم نگرانی تو چشماش اذیتم میکنه. مامان و خواهرم خیلی نگرانن و لازمه که بگم دختر بزرگ خانواده هستم و خواهرم که از من کوچکتره حدود 4 ساله ازدواج کرده. تا قبل از این ماجرا هیچ متوجه گذران عمرم نبودم و الان ترس از آینده نامعلوم …
راهنماییم کنید.
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۱۷ام, ۱۳۹۳ ۳:۰۱ ق.ظ:
مانیای گرامی
متاسفم از این داستان که به عقلت گوش ندادی و ازدواجت را به شانس گره زدی
البته شاید دوران دلدادگی خوبی تجربه کرده باشی که نوش جونت ولی الان وقتشه با قدرت فکر کنی این ازدواج یه کابوس میتونست بشه و با این حرف حرفه ای من ف برگرد سر زندگیت بدون عقده و منتظر فرصت خوب برای دیده شدن و انتخاب کردن باش
بیخیال این زخم شو.
[پاسخ]
جناب دکتر شیری عزیز سلام . من اولین باره وارد این سایت میشم و اولین باره که دارم از یک روانشناس تقاضای کمک و همفکری می کنم . مدتیه مردی وارد زندگیم شده که سالها قبل با 500 متر فاصله در خیابان از کنارش عبور می کردم . ولی حالا به شکل باور نکردنی بهش علاقه مند شدم . … اما اون یک آدم معمولی نیست … نه از نظر شهرت و نه از نظر محبوبیتی که بین اطرافیان من داره … از وقتی که آشنا شدیم رابطه بدی با هم نداریم اما حاضرم به قول خود شما شرط ببندم ! بنویسم و امضا کنم که پسورد های شما برای جلب نظر آقایون روی این آقاجواب بده نیست . بچه بدی نیست ولی نفوذ در این آدم تقریبا محاله … می دونم که به من احساس داره ولی زیر بار داشتن این احساس نمی ره . نه می زاره این رابطه رو تمام کنم نه با این شرایط خودم می تونم ادامه بدم . بین زمین و هوا موندم . منوو رها نمی کنه ولی وقتی ازش سوال می کنم که چرا دوستم داری و سر این رابطه پا فشاری می کنی میگه از سر دل سوزی !!!!! علاقه خودش رو ترحم نسبت به من جلوه میده چون جلوی جماعتی که میشناسنش غرورش براش از هر چیزی بیشتر اهمیت داره . .. اون یک آدم معمولی نیست . به هزار یک دلیل که اینجا قابل گفتن نیست حاضرم ثابت کنم که اون با بقیه فرق داره . شرایط باور نکردنی که داره اونو به کوهی از غرور تبدیل کرده ! و من از شما برای بیشتر شناختنش و راه حلی مناسب کمک می خوام …. امیدوارم این متن رو بخونید ………………………. !
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۱۵ام, ۱۳۹۳ ۳:۲۷ ق.ظ:
همه ما فهمیدیم که تو لذت عجیبی میبری که او را دست نیافتنی ببینی
همین مانع میشه بتونی پیش بری جلو
یا متوجه میشی اشتراکات او با سایر مردان کم نیست یا با توهم استثنایی بودن فرصت هر گونه پیشروی در رابطه را از خودت و او میگیری
[پاسخ]
سمانه پاسخ در تاريخ تیر ۱۵ام, ۱۳۹۳ ۱:۴۶ ب.ظ:
جناب دکتر شیری بی نهایت ممنون از توجهتون .خدمت شما عرض کنم که تا این حد هم چشم بسته و فقط با اتکا به احساسم جلوو نمی رم . بیشتر سعی می کنم عقلانی فکر کنم . برای همین الان اینجا و تو این سایت هستم . به عنوان یک آدم بالغ و شناخت بسیار زیادی که از کودکی از این آقا دارم متوجه وجه اشتراکش با سایر آقایون شدم . و همیشه سعی کردم باهاش خیلی عادی و معمولی برخورد کنم . یعنی شرایطی رو که دیشب براتون گفتم رو ندید بگیرم که صادقانه بگم 50 در صد این کار رو برای خودم می کنم که غرور خودم رو مقابلش حفظ کنم . ولی بی نتیجه اس ! منم با شما هم عقیده هستم که اون با سایر آقایون اشتراکات زیادی می تونه داشته باشه ولی جوی که اطرافش رو احاطه کرده اجازه نمیده که این اشتراکات رو بپذیره . اجازه بدید در حد چند جمله از اخلاقیاتش بگم …
مثلا ظاهری کاملا امروزی داره ولی به شدت سنتی فکر می کنه ! به شدت از بروز احساساتش خودداری می کنه ! حتی زمانی که می خواد به من بگه بین دیگر دوستان مشترکمون مثلا از نظر فیزیک وچهره من بیشتر جلبش می کنم این جوری مطرح می کنه : خدایی نکرده جو گیر نشیا از فردا فکر کنی خبریه !! ولی فلانی و فلانی انگشت کوچیکه تو هم نمیشن !!!!!! ( با همین صراحت )
عاشق قدرت طلبیه به شدت جدی و پر جذبه با همه رفتار می کنه در حالی که می تونم اینو با اطمینان عرض کنم که به هیچ عنوان آدم جدی نیست اما خودش زیر ظاهری سردو یخ پنهان می کنه . در ضمن 33 ساله هستش . تقریبا میشه گفت من باید هر روز باهاش تماس بگیرم ولی وقتی یک هفته یا 10 روز خبری ازم نمیشه اون وقته که پیگیر میشه که چی شده ! تازه اگه پیش خودش فکر کنه مشکلی برام پیش اومده باشه چون اگه برا ناز کردن باشه که اصلا اهمیتی نمیده ! ولی زمانی که خارج از کشور یا جایی باشه که من واقعا دسترسی بهش نداشته باشم خودش مرتب باهام در تماسه ! ولی تا بر می گرده باز روز از نو روزی از نو … به خاطر سکس هم منو نمی خواد چون اگر این طور بود تو یه سری شرایط به اصطلاح عاشقانه با یه کم زیاده روی نشون میداد . بارها بهم گفته که از نظر اخلاقی با خودش مو نمی زنم … برای همینه که با هم سر سازش نداریم .زیر بار علاقه نسبت به من هم که نمیره یعنی سریع حرف رو عوض می کنه مجال نمیده تو سر این قضیه بحث کنی میگه من تو ابراز احساسات خیلی ضعیفم . تا این که چند روز پیش ازش پرسیدم :
منو تو از نظر اخلاقی با هم جور نیستیم مگه نه ؟ خیلی جدی مثل همیشه گفت آره !
گفتم دوستید با من از سر سکس هم که نبوده ؟ خیلی محکم گفت خودت می دونی که این طور نبوده !
گفتم پس چرا تا میگم دلتنگتم هر جا بگم سراسیمه خودتومی رسونی ؟
چرا برا من وقت میزاری ؟
چرا تا میام به این رابطه خاتمه بدم مانع میشی ؟
بعد ازچندلحظه سکوت کردن از پشت خط با صدای بلند گفت نمی دونم … نمی دونم چرا اینکارووو می کنم نمی دونم چرا میام به دیدنت … نمی دونم . بعدشم قطق کرد … تو این چند روزه نه اون با من تماس گرفته نه من با اون …………..
شاید اشتباه از من بود که این حرفارو زدم
[پاسخ]
سلام دکتر طاعات قبول.خواهش میکنم من و راهنمایی کنید،چند سالی هست که دچار ترس و اضطراب شدید میشم چند باری به روانپزشک مراجعه کردم ام بعد از تموم شدن دوره درمان مجددا برگشته اگه رواندرمانی جواب میده خواهش میکنم یه دکتر روانشناس مورد تایید خودتون و بهم معرفی کنید در ضمن من از قزوین براتون پیام میذارم و بی صبرانه منتظرم جواب بدین
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۱۷ام, ۱۳۹۳ ۱۲:۴۵ ب.ظ:
در قزوین از مطب دکتر نادی بپرسید ولی در تهران دکتر سپهری روانشناس بالینی و دکتر عالیا شکیبا نیز روانپزشک حاذقی هستند که میشه ازشون براتون وقت بگیریم و هفته ای یک جلسه قاعدتا نیاز داریم
[پاسخ]
با سلام میخواستم بدونم برای شرکت در کلاسها باید تمام دورهها و کلاسها را از اول شرکت کرد یا انتخابی هست. من مشکل دارم با اخلاقم و روحیاتم با همسرم اما نمیدونم چه کلاسی به درد من میخوره لطفا راهنمایی کنید.
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۱۴ام, ۱۳۹۳ ۲:۱۴ ب.ظ:
خیر! هر کلاسی که مایل بودید میتونید تشریف بیارید
مهارتهای امتاد زناشویی در پاییز 93 مناسب شماست
[پاسخ]
بازم سلام و بازم منتظر پاسخ شما هستم.
[پاسخ]
سلام دکتر عزیز امیدوارم جواب من و بدین من از قزوین براتون پیام میذارم،30 سالمه وچند سالی هست که دچار ترس و اضطراب هستم گاهی خوبم گاهی بد،تو این دوره کارم میشه گریه و دعا به درگاه خدا که آروم بشم .چند باری به روانپزشک مراجعه کردم اما دیگه نمیخوام دارو بخورم چون دوست دارم بچه دار شم،خواهش میکنم اگه روان درمانی تاثیر داره یه روانشناس خوب بهم معرفی کنید البته یه بار به دکتر دارابی مراجعه کردم اما با هزینه های سرسام آورش دو دل شدم اما اگه شما ایشان را تایید میکنید ادامه بدم خواهش میکنم راهنماییم کنید.ممنون
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۱۸ام, ۱۳۹۳ ۱۲:۴۴ ق.ظ:
معمولا ترکیبی از دارودرمانی و رواندرمانی باعث بهبود تون میشه
حاملگی نیز منافاتی نداره با خیلی ازسیستمهای دارویی
[پاسخ]
سلام جناب دکتر
دو تا نکته و سؤال اساسی:
1) قرار بود که اسم موسسه فرهنگی دوستانتان در اصفهان جهت برگزاری کارگاه MBTI در اصفهان رو به بنده بفرمایید.
2) والا ما که اصفهانیم و قابل نیستیم که شما رو زیارت کنیم ولی خب میخواستم ازتون اسم یه روانشناس کاربلد و باسواد که بتونه بهم کمک کنه رو توو اصفهان بگیرم، آیا کسی رو میشناسید که تأییدش بکنید؟؟؟
ممنون
[پاسخ]
دکتر شیری عزیز
سلام
صفحه فرم سوال از دکتر شیری خراب است.
می شود راهکاری ارائه دهین تا سوالم را بپرسم؟
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۴ام, ۱۳۹۳ ۹:۰۴ ق.ظ:
الان تو صفحه فیس بوک پاسخ میدهم مسجها را محمد آقا
بخش پاسخ ب سوال سایت واقعا نمیکشه حجم سوالات را
[پاسخ]
Mohammad پاسخ در تاريخ تیر ۴ام, ۱۳۹۳ ۱:۳۶ ب.ظ:
ممنونم از پاسخ سریعتون
[پاسخ]
asal banoo پاسخ در تاريخ تیر ۱۸ام, ۱۳۹۳ ۱:۵۱ ق.ظ:
با سلام.من هم به همین مشکل شما برخوردم آقا محمد،ممنون میشم اگه راهنماییم کنید که چه جوری می تونم مشکلم رو خدمت آقای دکتر بگم.منتظرم،مرسی.
[پاسخ]
Mohammad پاسخ در تاريخ مرداد ۵ام, ۱۳۹۳ ۲:۴۷ ب.ظ:
سلام
سلام. من از طریق فیسبوک سوالم رو از آقای دکتر مطرح کردم و ایشون محبت کرده و پاسخ مرا دادند.
[پاسخ]
ازتون ممنونم .امیدوارم همیشه شاد و سلامت باشید.
[پاسخ]
خدمت دکتر شیری عزیز سلام و عرض ادب.
نمیدونم کامنت قبلی من رو خوندید یا نه، چون در دوره ای که در حج تشرف داشتید فرستاده بودم. بر این شدم که دوباره درخواستم رو بفرستم.
دکتر عزیز در خیلی از نوشته های سایت و نیز بیشتر از آن کامنت های خوانندگان دیده می شود که در مورد موفقیت و پیشرفت بحث و گفتگو شده و می شود. حال خود و همین طور فکر میکنم دیگران خیلی مشتاق باشیم که نظر تحلیلی شما رو در این مورد بخونیم. میخوام ازتون خواهش کنم نظر تخصصی خودتون رو در یک پست برای ما خوانندگان در میان بگذارید.
—-تحلیل و بررسی عملکرد تاثیر موفقیت و پیشرفت، قبل و بعد از ازدواج—
-میزان پیشرفت افراد قبل از ازدواج تا چه میزان بر ازدواج آنها تاثیر گذار است (معیارها – زمان مناسب – تطبیق فرد با خود …)
-پیشرفت و موفقیت های مشترک زوجین تا چه اندازه بر زندگی تاثیر گذار است؟
-آیا میتوان گفت زندگی هایی که در آن پیشرفت های مشترک وجود دارد پایدارتر است؟
-افرادی که با دیدگاه موفقیت های فردی وارد مقوله ازدواج میشوند را چگونه میتوان شناخت و این که دیدگاه این افراد در زندگی مشترک معمولا چگونه است؟(مثل افرادی که تاکید بر تخصص و مهارتهای خود در زندگی زناشویی دارند)
و خیلی موارد دیگه که به ذهن من خطور نمیکند و میدونم از چشمان شما دکتر گرامی نخواهد گذشت.
با سپاس فراوان و طول عمر با عزت برای دکتر شیری عزیز.
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۲ام, ۱۳۹۳ ۲:۳۹ ب.ظ:
علی عزیز
فردی که موفقیت اجتماعی دارد و فردی ، احساس عزت نفس و اعتماد به نفس بیشتری حمل میکند که موجب میشود در انتخابش سوگیریهای اشتباه نکند و وزن بعضی ملاکها را معقول تر ببیند
[پاسخ]
با عرض سلام خدمت شما آقای دکتر
من دختری 30 ساله و لیسانس هستم که در رابطه با ازدواج موردی برایم پیش آمده که می خوا ستم شما من را را هنمایی بفرمائید.
فرد مورد نظر یکی از اقوام بنده می باشند که 11 سال از من بزرگترولیسانس هستند که از لحاظ مالی به هیچ وجه مشکلی ندارندو به طور کامل تامین هستند وفردی مسئول و خانواده دوست هستند فقط تنها مورد و مسئله ای که مرا دچار سردرگمی کرده است این است که ایشان سابقه یک دوره نامزدی وعقد چندین ماهه را داشته اند که به ازدواج ختم نشده است و از هم جداشده اند و دیگر این که اهل استفاده از مشروب هستند و تا حدی فردی مغرور می باشند . با توجه به این خصوصیات می خواستم اگر امکان داره من را راهنمایی بفرمائید که به چه صورت با این مسئله باید برخورد کنم .
متشکرم .
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ تیر ۲ام, ۱۳۹۳ ۴:۴۸ ق.ظ:
درباره نامزدی بهم خورده لازمه علت و مسیر منتج به جدایی را بدانید که وقتی چیزی را بدانید دیگر برایتان ترس طبیعی خواهد داشت نه توهم و تخیلات منفی ، اما درباره مصرف الکل بستگی به نظام ارزشی حاکم بر زندگی شما و خانواده تان دارد و دیگر نوع مصرف آن. میلیونها نفر در دنیا با فرهنگی سراغ الکل میروند که بقیه زندگیشان را عاقلانه طی کنند و کسانی هستند که بی محابا تقلا میکنند هشیار نباشند تا با خود زندگی روبرو نگردند
[پاسخ]
حسن پاسخ در تاريخ مهر ۵ام, ۱۳۹۳ ۱۰:۲۲ ب.ظ:
بنام خدا. سلام
ببخشید آقای دکتر شیری امیدوارم سلامت باشین
اما یک نقد کوچیک دارم خدمتتون قبلش هم عمیقا معذرت میخوام.
صرف اینکه در بعضی فرهنگها و بعضی افراد به نیت حال بهتر و رفتار عاقلانه تر الکل مصرف میکنن مصرف شراب رو تأیید نمیکنه. عمل نادرست با نیت خوب مانع صدمه دیدن بدن و فکر و… نمیشه. این نظر، نسبی بودن اخلاق یا دین و… رو گسترش میده و برداشت خواننده اینطور میشه. درحالیکه میدونید مثلا زیبایی نسبی نیست، بلکه سلیقه فرد ناظر در مواجهه با زیبایی نسبی هست. با نهایت ادب و شرمندگی لطفا کمی بیشتر دقت بفرمایید.
همیشه سلامت و پیروز باشید. خدانگهدار
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ مهر ۶ام, ۱۳۹۳ ۳:۱۲ ق.ظ:
نقدی نبود که به عرائض بنده مربوط باشد ولی درست بود محتواش از نظر بنده
[پاسخ]
سلام.خسته نباشید.من مدتی هست که به شخصی که استادم هست علاقمند شدم اما ایشون در جریان این مسئله نیستن و من میخواهم به نحوی متوجه بشم که ایا ایشون هم میتوانند به من علاقمند بشوند و به نوعی از احساسم با خبر شوند از طریق کار میخواهم وارد شوم ایا این کار من درست هست یا صریحا به ایشون بگم.ایشونو واقعا دوست دارم منتها 7 سال اختلاف سنی داریم به نظرتون چه کنم؟و اینکه برای گرفتن مشاوره از شما چطور میتونم وارد عمل بشوم از نزدیک؟
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ خرداد ۲۸ام, ۱۳۹۳ ۷:۵۲ ب.ظ:
بگذارید ترم تمام بشه و ازشون فاصله بگیری تا ببینید چقدر موقعیت ایشون باعث این علاقه مندی شده است
[پاسخ]
آناهیتا پاسخ در تاريخ تیر ۷ام, ۱۳۹۳ ۳:۵۴ ب.ظ:
ترم نزدیک به دو ماهه تمام شده اما علاقه بنده کم نشده.متاسفانه درسم تموم شد همین ترم به نظر شما چه باید کرد؟
[پاسخ]
سلام دکتر عزیز چقدر خوشحالم که به شکل خیلی تصادفی با سایت شما و خودتون اشنا شدم راستش من از افسردگی شدیدی رنج میبرم جوری که به نتیجه مراجعه به روانپزشک هم ناامیدم و دوست ندارم به روانپزشک مراجعه کنم چون بی فایدست اما الان احساس میکنم شاید ملاقات با شما خیلی برام سودمند باشه خیلی دوست دارم حضوری خدمت شما برسم یعنی خیلی نیاز دارم
متاسفانه کلاساتون خیلی دیر به دیر برگزار میشه و تا زمان بعدی که برگزار بشه برای من خیلی دیره…
به نظر شما من باید چی کار کنم؟
گر نفس کشیدن نشان زیستن هست
پس ما هم هنوز زنده ایم…
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ خرداد ۲۳ام, ۱۳۹۳ ۷:۵۲ ب.ظ:
سمیرای گرامی
من دو سالی هست که عملا منحصر هستم در آموزش ( دانشگاه و موسسه) بنابراین نمیتونم در خدمتتان باشم ولی افسردگی به درمان دارویی خوب جواب میدهد بعلاوه درمان غیر دارویی
[پاسخ]
باسلام
فرم درخواست مشورت که باز نمیشه. جسارتا و با نهایت عذرخواهی سوالمو اینجا مطرح میکنم.
من 3 ماه هست که دچار بیماری پانیک شدم. و چندوقت یکبار از عوارض اضطراب و هراس بیجا رنج میبرم. میخواستم اگر ممکن است یک روانپزشک با تجربه و خوب در تهران به من معرفی کنید.
با سپاس فراوان
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ خرداد ۲۱ام, ۱۳۹۳ ۹:۴۶ ق.ظ:
حتما پیگیرش بشید که دیگه حمله رخ نده
دکتر قلعه بندی استاد بنده بودن و من بهشون ایمان دارم 88951632
[پاسخ]
zahra پاسخ در تاريخ خرداد ۲۱ام, ۱۳۹۳ ۹:۲۵ ب.ظ:
بسیار متشکرم.
راستش روانپزشکی که خودم فعلا مراجعه کردم، گفتند به مرور و طی 2 تا 3 ماه کاملا خوب میشی و درطی این مدت ممکنه بازهم حمله اتفاق بیفته. یعنی اگرزودتر قطع نشه،امکانش هست ضرری برای بدنم داشته باشه؟
[پاسخ]
چه پاسخ توهین آمیز و خشنی…شاید فکر می کنید خیلی پاسخ زیبا و به جایی داده اید که ان را در سایتتان نشان می دهید.
[پاسخ]
باعرض سلام و خسته نباشید
جناب دکتر باعرض پوزش که در قسمت نظرات این مطلب می نویسم….بارها خواستم در قسمت ارتباط با ما این مطلب را بنویسم اما بسته بود.
میخواستم بدونم یه خواستگار دارم که 60% معیارهای مدنظر من را داره اما ظاهرش هنوز بعد از دوماه به دلم ننشسته میتونم واسه ازدواج انتخابش کنم؟
در ضمن چه جوری میشه متوجه شد که خواستگار خسیس است یا نه؟
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ خرداد ۱۹ام, ۱۳۹۳ ۸:۱۵ ب.ظ:
نه زهرا جان
ظاهر بی اهمیت نیست و موجب لغزش ایشون و خودت ممکنه بعدا بشه
[پاسخ]
سلام طی سالها کار سخت و درس خواندن به موجودی که حتی از دختر بودن خودش چیزی نمی دونه تبدیل شدم و از این همه تلاش بی ثمر خسته ام حالا هم پیشنهاد روانپزشک و شوک داده شده نظرتون چیه >؟(
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ خرداد ۷ام, ۱۳۹۳ ۹:۰۰ ق.ظ:
به نظرم پیشنهاد درمانگر مبتنی بر رضد علائمی دیگر و تشخیصی سنگین تر بوده است
کار حرفه ای اینه که در ذیل هر شیوه درمانی که پیش میاد، خودتون نیز بازی را واگذار نکنید و بسنده نکنید به ویزیت و شوک و قرص و…
[پاسخ]
باسلام.2سال است که فرم سوال ازدکترشیری را پرمیکنم و3ماه که سهله 2ساله پاسخی دریافت نمیکنم. الحمدا… چندوقته که به علت ترافیک فرم سوالو بستن! 7-8بارم به ایمیلتان سوال کردم!بازهم بی نتیجه!…درهرصورت خدا حفظتان کندبرای جوانان این مرزوبوم…
[پاسخ]
دکتر شیری پاسخ در تاريخ اردیبهشت ۱۶ام, ۱۳۹۳ ۷:۴۵ ق.ظ:
من نامه شما را خواندم و متاسفم که دو سال به جای اینکه برید نزد یک درمانگر، فقط بسنده کردید به فوروارد کردن یک نامه اونم ظرف 12 روز در اردیبهشت
به خاطر جواب یک نامه ای که خودتون بهتر میدونید فایده ای نداره به نسبت مساله ای که در زندگیتان ایجاد کرده اید ، نباید مجوز به خودتون بدید که تو مرداب مدفون بشید
[پاسخ]